کتاب شور زندگی
کتاب شور زندگی – داستان پر ماجرای زندگی ون گوگ – کتابی ارزشمند و فوق العاده خواندنی از ایروینگ استون است که از سوی نشر نشانه در اختیار علاقه مندان قرار داده شده است.

در پشت جلد کتاب آمده است:

در این کتاب ون گوگ نقاش نه تنها به عنوان یک هنرمند مطرح می شود بلکه به عنوان شخصیتی که زندگی پرآشوب، پر تکاپو و پر عذابش را در قالب داستانی مملو از شور و احساس و عاطفه ارائه می کند – آنچه نمونه اش را در کمتر زمانی می توان یافت.


کتاب شور زندگی
این کتاب، بیوگرافی ونسان ون گوگ از ۲۱ سالگی تا ۳۷ سالگی – که بر اثر فقر و مشکلات روانی خودکشی می کند –  را در قالب داستانی کلاسیک به نمایش می گذارد.

وان‌ گوگ در طول زندگی خود به برادرش تئو نامه‌ های زیادی می‌ نویسد که منابع گرانبهایی برای نگارش این کتاب محسوب می‌ شوند.

تاکنون هیچ هنرمندی به اندازه ون گوگ تحت تاثیر تمایل شدید خود به خلاقیت چنین بی رحمانه به پیش نتازیده و یا تا به این حد از سطحی ترین خوشی های زندگی بشری محروم نگشته است.

نقاش نابغه ای که زندگی اش کشمکشی بی وقفه علیه فقر، سرخوردگی، جنون و نومیدی بود.

در آخر کتاب شور زندگی تعدادی از نقاشی های ون گوگ به شکل سیاه و سفید آمده است که به گفته ناشر از چاپ هفتم به بعد این نقاشی ها به شکل رنگی در کتاب چاپ خواهد شد.


درباره کتاب شور زندگی
کتاب زندگی نامه ونسان ون گوگ، یک کتاب تلخ، اما به اعتقاد من بسیار زیبا برای خواندن است.

وقتی کتاب را می خوانید پی می برید که وان گوگ در طول زندگی خود هیچ اعتبار و شهرتی کسب نکرده و در تمام مراحل زندگی خود وابسته به برادرش بوده است. برادرش، تئو، به معنای واقعی کلمه فردی شگفت انگیز است که هیچگاه امید خود را نسبت به ون گوگ از دست نداد و همیشه او را حمایت می کرد. حمایتی همیشگی که اگر نبود زندگی ونسان خیلی زودتر به پایان می رسید.

قبل از اینکه این کتاب را بخوانم، نقاشی های ون گوگ را مشاهده کردم و هیچ زیبایی در آن ها نمی دیدم. حتی به نظرم نقاشی های او فقط چشم را اذیت می کرد. اما بعد از خواندن کتاب شور زندگی، بعد از خواندن سختی هایی که ون گوگ تحمل کرده و بعد از آگاه شدن از موقعیت هایی که ونسان در آن نقاشی می کرد، با دید کاملا متفاوتی می توانستم نقاشی های او را درک کنم. نقاشی هایی که اکنون به نظرم فوق العاده عالی و چشم نواز هستند.


همه مراحل زندگی ون گوگ همراه با فقری شدید و عذاب آور همراه بود، فقر و دردی که باعث شد ون گوگ بتواند نقاشی هایی جاوندانه خلق کند.

در قسمتی از متن کتاب ونسان به خودش می گوید:

زیبایی از درد زاده می شود.

به اعتقاد من کتاب شور زندگی ارزش آن را دارد که بارها و بارها آن را بخوانید. شاید از خواندن آن ناراحت شوید اما بدون شک زندگی ون گوگ می تواند نکات ارزشمندی برای همه ما داشته باشد.

در مورد ترجمه این کتاب باید بگم که ترجمه بسیار خوب و روان بود، اما در متن کتاب چند غلط تایپی وجود داشت که به گفته ناشر در چاپ های بعدی این غلط ها رفع شده است.


فیلم شور زندگی  Lust for Life
در مورد زندگی ونسان ون گوگ فیلمی در سال ۱۹۵۶ نیز ساخته شده که دیدن آن خالی از لطف نیست.

مثل همه فیلم های دیگری که از روی کتاب ساخته می شود، اتفاقات این فیلم هم خیلی سریع جلو می رود اما با دیدن این فیلم می توانید شخصیت عجول ونسان را خیلی بهتر درک کنید.

قسمت هایی از متن کتاب

  • ببین ونسان، هیچ وقت در مورد هیچ چیز نمی تونی کاملا مطمئن باشی. فقط باید شجاعتشو داشته باشی تا اون کاری رو که فکر می کنی درسته انجام بدی. ممکنه بعدها بفهمی که اشتباه کردی ولی لااقل آن چه را که فکر می کردی درسته انجام دادی و این مهمه.
  • ونسان، در هر آدمی نوعی کمال، بچشم می خوره، هر کس شخصیت مخصوص به خودشو داره و اگه فرد بتونه اونو کشف کنه آخر کارش خوب از آب در میاد.
  • در نامه هایی که از خانواده اش دریافت می نمود، آنان رفتار او را زننده و نامعقول توصیف می کردند. پدرش می نوشت که او با بی عاری خود زندگی بی هدفی را در پیش گرفته و تمام سنت های مقبول اجتماعی را زیر پا گذاشته است. می خواست بداند ونسان کی می خواهد شغلی برای خودش انتخاب کند، زندگی خود را تامین کند، فردی مفید برای جامعه باشد و به عنوان یک انسان بتواند در کار این جهان شریک باشد.
  • ناگهان متوجه چیزی شد که مدت ها بود آن را دریافته بود. تمامی این حرف ها در مورد خداوند تنها عذر و بهانه ای بچه گانه بود. حیله هایی از روی استیصال که انسانی تنها و ترسیده در یک شب سرد، تاریک و بی انتها، آن ها را برای خود زمزمه می کند. خدایی وجود نداشت. به همین سادگی، خدایی وجود نداشت. تنها چیزی که وجود داشت سرگشتگی و ابهام بود و بس؛ ابهامی رقت بار، عذاب آور، ظالم، فریب کارانه، کور و بی پایان.
  • خوب پس نمی‌ شه بیست و پنج فرانک بهم قرض بدین؟ من واقعا به این پول احتیاج دارم! حتی یه تیکه نون بیات هم تو خونه ندارم.
  • وایسن برووخ با شادمانی دست هایش را بهم مالید و گفت:
  • خوبه! خوبه! درست همونی که احتیاج داری! برات عالیه. با این وضع ممکنه بتونی یه نقاش از آب در بیای.
  • ونسان پشتش را به دیوار تکیه داد. چنان ضعیف شده بود که نمی توانست بدون تکیه گاهی سرپا بایستد.
  • گرسنگی کشیدن چه چیزش عالیه؟
  • ون گوگ، گرسنگی می تونه برات بهترین چیز تو این دنیا باشه. باعث می شه رنج بکشی.
  • چرا این قدر دوست دارین ببینین من دارم رنج می‌کشم؟
  • وایسن برووخ بر روی تنها چارپایه ای که در کارگاهش بود نشست. پاهایش را به روی هم انداخت و قلم مویش را که آغشته به رنگ قرمز یود به طرف آرواره ونسان نشانه گرفت.
  • برای اینکه ازت یه هنرمند واقعی می سازه. هرچه بیشتر زجر بکشی بیشتر قدر می شناسی. این آشیه که همه هنرمندهای درجه یک اونو خوردن. یه معده خالی بهتر از یه معده پره ون گوگ و یه دل شکسته بهتر از یه دل بشاش! هیچ وقت اینو فراموش نکن!
  • این حرف ها همش شر و وره وایسن برووخ، خودت هم اینو می دونی.
  • وایسن برووخ چندبار قلم مویش را به طرف ونسان تکان داد و گفت:
  • ون گوگ اون کسی که هرگز مفلوک و بدبخت نبوده، چیزی برای نقاشی کردن نداره. خوشی فقط مخصوص حیوون هاست، فقط برای گاوها و تاجرها خوبه. چیزی که باعث شکوفا شدن یه هنرمند می شه درد و رنجه؛ اگه تو گرسنه، مایوس و بدبختی، برو خدا رو شکر کن، چون که خدا در رحمتش رو بروت باز کرده!
  • فقر انسان رو نابود می کنه.
  • بله فقر ضعفا رو نابود می کنه ولی نه آدم های پر صلابت رو! اگه فقر بتونه تو رو از پا در بیاره پس تو آدم ضعیفی النفسی هستی و حقته که کله پا بشی.
  • آرزوی نیل به موفقیت دیگر از وجود ونسان رخت بربسته بود. او نقاشی می کرد زیرا مجبور بود نقاشی کند، زیرا این کار او را از عذاب روحی نجات می داد، زیرا نقاشی افکار او را متفرق می ساخت. او قادر بود بدون همسر، خانه و فرزند زندگی بگذراند، قادر بود بدون عشق، دوستی و سلامتی سر کند، قادر بود بودن سرپناه، آسایش و غذا سر کند، حتی قادر بود بدون خداوند نیز سر کند. اما نمی توانست بدون آن چه که بزرگ تر از خود او بود، آنچه تمام زندگی اش بود سر کند، و آن قدرت و توانایی خلق کردن بود.

پشت جلد کتاب آمده است:

شور زندگی، روایت زندگی ونسان ون گوگ است. تاکنون هیچ نقاشی همچون ون گوگ چنین برانگیخته قدرت خلاقه ویرانگر خود نبوده است و هرگز طغیان درونی خلاقیت بدین گونه او را از رسیدن به سرخوشی و نیک بختی باز نداشته است. ونسان ون گوگ هنرمندی نابغه بود و زندگی اش، کشمکشی وقفهناپذیر با فقر و نومیدی و جنون

شور زندگی، فضای پاریس پساامپرسیونیستی را ماهرانه به تصویر می کشد و رهیافت ون گوگ به جهان هنر و فرآیند تحول او را باز می آفریند. در این کتاب، زندگی ون گوگ نه تنها در جایگاه یک نقاش مطرح بلکه به عنوان شخصیتی یگانه روایت می شود که تمام عمر خود را در سختی و مرارت اما سرشار از حب حیات س پری کرد و از این رو سرگذشت او به رمانی سرشار از احساسات عمیق انسانی و شگفتی های زندگی بدل شده است.

 

 

 



Lust for Life

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب