کتاب مراسم تدفین 
قهرمان داستان ((آگنس ماگنوس داتر)) به گناه کشتن ددمنشانه دو مرد، به کشتزاری دورافتاده درشمال ایسلند، جایی، که او بخشی از کودکی خود را سپری کرده است، فرستاده می شود تا چشم به راه اعدام خود باشد. خانواده ای که در کشتزار زندگی می کنند، نگران و هراسان از این که آدمکشی را در خانه کنار خود دارند، از او دوری می جویند. در این میان تنها کشیش توتی، که آگنس او را به عنوان راهنمای معنوی خود برگزیده است، تلاش می کند تا او را بیشتر بشناسد. با گذشت روزهای زمستان و نزدیک شدن روز اعدام، خانم خانه و دخترانش درمی یابند که روایت دیگری نیز پیرامون رویداد پرهیاهویی که شنیده اند وجود دارد. آیا این آگاهی به رهایی آگنس می انجامد؟ آیا…

رمان «مراسم تدفین» نوشته هانا کنت داستان آخرین زنی است که در ایسلند با مجازات اعدام روبه رو شد. آگنس ماگنوشدوتر آخرین زنی بود که سال ۱۸۳۰ در ایسلند اعدام شد. او زن مزرعه داری بود که برای مشارکت در قتل دو مرد به این مجازات سنگین محکوم شد. هانا کنت در رمان «مراسم تدفین» آخرین های ماه های زندگی ماگنوشدوتر را بازآفریده است.

رمان هانا کنت سال ۲۰۱۳ در استرالیا منتشر شد و جوایز ادبی بسیاری را برای نویسنده به ارمغان آورد.

جنیفر لارنس در اقتباس سینمایی از رمان «مراسم تدفین» (Burial Rites) به کارگردانی لوکا گوادانینو بازی کرده است.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

نویسنده ی اثر، «هانا كنت»، با نگارش این کتاب به شکلی هیجان انگیز به زندگی زن محكوم جوانی که در اوایل قرن نوزدهم در برابر همگان در ایسلند گردن زده شد، جان بخشیده است. داستان «آیین خاکسپاری» با اشعار نغز و افشاگری های تکان دهنده اش، همان گونه که شخصیتی چشمگیر را در زمان و مکانی دور مطرح می کند، پرسشی اندوه برانگیز را در ذهن خواننده بر می انگیزد: هنگامی که زندگی یک زن وابسته به سخنانی است که دیگران درباره ی او بر زبان می آورند، چگونه می تواند امیدوار باشد که دشواری های زندگی را تاب آورد؟

قهرمان داستان «آگنس ماگنوس داتر» به گناه گشتن ددمنشانهی دو مرد، به کشتزاری دور افتاده در شمال ایسلند، جایی که او بخشی از کودکی خود را سپری کرده است، فرستاده می شود تا چشم به راه اعدام خود باشد. خانواده ای که در کشتزار زندگی می کنند، نگران و هراسان از این که آدمکشی را در خانه در کنار خود دارند، از او دوری می جویند. در این میان تنها کشیش توتی، که آگنس او را به عنوان راهنمای معنوی خود برگزیده است، تلاش می کند تا او را بیشتر بشناسد. با گذشت روزهای زمستان و نزدیک شدن روز اعدام، خانم خانه و دخترانش در می یابند که روایت دیگری نیز پیرامون رویداد پرهیاهویی که شنیده اند وجود دارد. آیا این آگاهی به رهایی آگنس می انجامد؟ آیا...



افسانه پنجشنبه 1397.12.23 ساعت 23:16

داستان هیجان انگیزی بود و بقول مترجم آموزنده. مرسی


یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب