پشت جلد کتاب آمده است:

((مدیران استارت آپ ها یک ارگان زنده ی شاداب و پرانرژی می خواهند که همزمان هم استراتژیست باشد، هم بنویسد. هم گرافیست باشد، هم تدوینگر و هم تحلیلگر بازار. اگر بتواند کمی فیلمنامهی تبلیغاتی بنویسد و در ماه چندتا فیلم تبلیغاتی و موشن گرافیک هم بسازد که چه بهتر. آگهی دهنده همهی این ها را زیر عنوان ابزورد ((کارشناس محتوا)) ردیف می کند و اگر شانس آوردید و از میان خیل مشتاقان، پرینت رزومه ی شما سر از میز مدیر منابع انسانی درآورد و به مصاحبه راه پیدا کردید، تازه متوجه می شوید که همه ی آن مهارت ها به کارتان نمی آید، یکی را می خواهند که از گوگل عکس پیدا کند، چند خط کپشن بنویسد و بگذارد توی اینستاگرام.))

((استیو جابز غلط کرد با تو)) تلاشی ست برای ثبت تجربه ی شخصی از محیط کار در شرکت های فناور ایرانی. بیشتر روایت هایی را که از کسب وکارهای نو خوانده ایم، مدیران و بنیانگذارانی نوشته اند که با ثبت روایت پیروزی یا شکست شان هم در پی برندسازی اند. اما از هزاران نفری که در مشاغل میانی و رده های پایین تر کار میکنند معمولا روایت مستند و خاطره ای در دست نیست. «استیو جابز غلط کرد با تو» از این نظر ارزشمند است که بازتولید همان «ادبیات موفقیت مرسوم به حساب نمی آید؛ روایتی ست نقادانه با طنزی گزنده از زندگی روزمره در کسب وکارهای نوپا

 



کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب