پشت جلد کتاب آمده است:

به محض آن که اتاق پر می شد، درها را می بستند و گاز از دریچه ای تزریق می شد. بر روی دری که هوا از آن عبور نمی کرد، یک سوراخ چشمی قرار داشت که مردان اساس از آن می توانستند صحنه جان کندن را ببینند. در جریان تزریق گاز، صدای بلند موتورها و آژیرها مانع آن می شد که فریاد مرگ قربانیان درمانده به گوش کسی رسد. به طور میانگین حدود ۲۰ دقیقه طول می کشید تا در اتاق گاز دیگر کسی نجنبد. سپس درها باز میشد تا پس مانده گاز به فضای باز جاری شود. در اتاق های گاز مدرن تر، تخلیه هوا با هواکش صورت می گرفت. زندانیانی دیگر موظف بودند دندان های طلا را از دهان ها و حلقه ها را از انگشتان جنازه ها بیرون کشند و موهایشان را بزنند. در نهایت جنازه ها در مرده سوز خانه سوزانده می شدند. اگر ظرفیت کوره های مرده سوزی کفایت نمی کرد، گور جمعی جایگزین آن میشد. حتا پس از آنکه کوره ها چنان افزایش یافتند که برای سوزاندن ۴۵۰۰ جنازه در روز ظرفیت داشتند، در دوران اوج نابودی سرعت کشتار به حدی بود که از توان مرده سوز خانه فراتر می رفت.

 



کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب