• دسته بندی : کتاب فارسی > ادبیات
  • کد محصول : 1.4034
  • وضعیت : موجود

  • شابک: 9786003675728
  • مترجم:
  • وزن(گرم): 405
  • تعداد صفحه: 447
  • ناشر:
  • قفسه نگهداری در کتابسرا: E-5-3 | بخش E ستون 5 ردیف 3
  • موجودی: 1
  • توضیح: رقعی شومیز زهره مهرنیا
  • امتیاز:

پشت جلد کتاب آمده است:

رمان حاضر نمونه ای شاخص از سبک موسوم به جریان سیال ذهن در ادبیات به شمار می رود، با فضایی کافکاوار و زبانی تند و طنزی سیاه. سامی سی و هشت ساله، مجرمی خرده پا، وقتی به خودش می آید که در سلول بازداشتگاه است و نمی تواند جایی را ببیند؛ فقط به یاد دارد که پیش از درگیری با پلیس ها، چشمانش سالم بود و پس از کتک هایی که در خیابان از آنها خورد، بیهوش شد. سامی با تمام وجود منتظر محبوبش هلن است که همچون شخصیت غائب نمایشنامه ی در انتظار گودو شاید هیچ وقت پیدایش نشود. سامی باید از دست پلیس فرار کند، و خواننده باید پابه پای او فرازونشیب این راه را پشت سر بگذارد و به آینده و گذشته سفر کند. داستان وقتی به اوج می رسد که..

جای جای این کشور درب و داغون زندگی های خارق العاده ای در جریانه، مثل داستانهای جن و پری می مونه. نمی تونی چیزهایی رو که میشنوی باور کنی. به کار خودت مشغول می شی، شامت رو می خوری و این جور چیزها، ظرف میشوری و به این صداها گوش میدی. پیش خودت می گی خدای بزرگ، چه اتفاقی داره میافته! سامی حتی نمی تونست ببینه. حتی نمی تونست ببینه پسر، میدونی چی می گم، و هنوز هم مجبور بود به اون صداها گوش بده؛ به صدای این عوضیهای احمق. توی این شرایط هي عصبی تر و عصبی تر و عصبی تر و عصبی تر میشی تا اینکه دوست داری دستت رو مشت کنی و به پنجره ی کوفتی آشپزخونه بکوبونی و اگه شانس بیاری شاهر گت پاره میشه...

 




How Late It Was, How Late

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب