کتاب فصل بارانی
داستان این رمان به طور مشخص درباره یک مرکز نگهداری از بیماران جذامی است و رابطه میان این افراد و دکترهای مستقر در این مرکز به بیماران و به طور کلی مقوله زیست و زندگی.

 

هنری گراهام گرین (به انگلیسی: Henry Graham Greene) (زاده ی ۲ اکتبر ۱۹۰۴، درگذشته ی ۳ آوریل ۱۹۹۱) رمان نویس، نمایشنامه نویس، منتقد ادبی و سینمایی و نویسنده ی پرکار داستان های کوتاه انگلیسی بود.او در طول عمر طولانیش در غالب معرکه های سیاسی و انقلابی گوشه و کنار جهان حاضر و ناظر بود و ماجراهای داستان هایش عمدتا در متن همین وقایع قرن بیستم می گذرد، آثاری که ابهامات انسان نوین در این دنیای ناآرام را نشان می دهد.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

گراهام گرین» در سال های آفرینش ادبی اش بیش از سی رمان و نمایشنامه و تعداد زیادی مقاله و یادداشت نوشته است. «فصل بارانی» یکی از آثار شاخص اوست که در ایران به طور شایسته معرفی نشده است. برخی منتقدان گرین را با کوئری (شخصیت اول این رمان) -که نامش معماگونه و پرسشی است- همذات می دانند. او نیز از تبلیغات و مقام و منزلت گریزان بود. به سفرهای نامتعارف می رفت و سودازده بود.
رمان «فصل بارانی» مانند باقی آثار گراهام گرین رمانی پرماجرا و خواندنیست.

از متن کتاب 

هوا آن قدر مرطوب بود که رطوبت مثل قطره های ریز باران بر گونه ها می نشست. در طبقه زیرین قایق هنوز شمع هایی می سوختند و روی عرشه هم مشعلی این طرف و آن طرف می رفت و به او نشان می داد که قایق کجا لنگر انداخته است. به رودخانه پشت کرد و کوره راه ناهمواری را دید که از پشت کلاسها شروع می شد و به طرفی می رفت که جغرافیدانها آن را مرکز آفریقا می نامند. اندکی در روشنایی ماه و ستارگان بدون این که بداند چرا، در آن کوره راه پیش رفت. از روبرو صدای نوعی موسیقی می شنید. کورمراه او را به روستایی برد و خودش از سمت دیگر بیرون رفت. روستاییان هنوز بیدار بودند. شاید به این خاطر که ماه کامل بود.»

 




A Burnt-Out Case

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب