• دسته بندی : کتاب فارسی > رمان خارجی
  • کد محصول : 1.36743
  • وضعیت : موجود

  • شابک: 9786001821998
  • مترجم:
  • وزن(گرم): 326
  • تعداد صفحه: 295
  • قفسه نگهداری در کتابسرا: E-6-7 | بخش E ستون 6 ردیف 7
  • موجودی: 3
  • توضیح: رقعی شومیز محمد جوادی (1359)
  • امتیاز:

کتاب متولد شده با یک دندان مجموعه داستانى است به قلم جوزف بویدن، نویسنده‌ى کانادایى که بیان معضلات و مشکلات زندگىِ سرخپوستان از دغدغه‌هاى اصلى اوست. نخستین کتاب بویدن که در ٢٠٠١ چاپ و منتشر شد، شامل سیزده داستان کوتاه است که در چهار بخش گنجانده شده اند:

شرق، کار
جنوب، آوار
غرب، فرار
شمال، خانه

به نوعى می‌توان متولد شده با یک دندان را جغرافیاى زندگى امروزىِ مردمان سرخپوست دانست. مردمى با پیشینه‌ى غنى فرهنگى که اکنون محدود شده‌اند به اردوگاه‌هاى ساختِ دست سفیدپوستان. آنها از هر سمت که بروند خود را در محاصره‌ى سیم خاردارهاىِ فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى‌اى مى‌بینند که سفیدپوستان بر پیکره‌ى زندگى شان فرو کرده‌اند.

به آن‌ها یک اردوگاه داده‌اند و هرماه پول بخور و نمیرى جلویشان مى‌اندازند و مى‌گویند اگر اردوگاه را ترک کنند دولت همین پول اندک را هم از آن‌ها خواهد گرفت. فراموش نکنید که زمان نه چندان دورى این مردم آدم‌هاى خودکفایى بودند. جوان‌ها در اینجا بین چیزى که زمانى وجود داشته و چیزى که در آینده به وجود خواهد آمد گیر افتاده‌اند. تولد شده با یک دندان – صفحه ۲۸۰)

از طرفى این کتاب با مجموعه داستان‌هایش شاکله و طرحِ زیربنایىِ رمان‌هاى بعدى بویدن را فراهم آورد. خلق بسیارى از شخصیت‌هایى که پس از این اثر در رمان‌هاى دیگر بویدن نقش آفرینى کردند، در پس زمینه‌ى همین داستان‌هاى کوتاه اتفاق افتاده است.

از جمله کتاب‌های جوزف بویدن در این زمینه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

کتاب از میان صنوبرهای سیاه
کتاب جاده‌ی سه روزه
کتاب چانی ونجک
کتاب اورندا


براى مثال، شخصیت «کلاغ» در کتاب اورندا که کشیشى یسوعى است، در این اثر اینگونه شکل مى‌گیرد:

یکى از پسرها تصویر سرخ و سیاهى از یسوعى کشیده بود که مردم ایروکوى او را شکنجه مى‌دهند. تولد شده با یک دندان – صفحه ۳۳)

و در داستانى دیگر، پیشینه‌ى کاراکتر «زبان رنگى»، که بعدها ما او را در کتاب از میان صنوبرهاى سیاه بازشناختیم:

به برفک ربطى نداشت. زبان رنگى یادش مى‌آمد وقتى حرف زدن یاد گرفته بود نوک زبانى صحبت مى‌کرد. بچه‌ها آن قدر مسخره‌اش کردند که کمتر و کمتر حرف زد. وقتى در هجده سالگى سدار پوینت را ترک کرد اصلا حرف نمى‌زد. تولد شده با یک دندان – صفحه ۸۴)


متولد شده با یک دندان
بویدن فریاد مردم سرخ است. او قصد دارد با نوشته‌هایش آثار مخربِ هجومِ سفیدپوستان به مرزها و سرزمین‌هاى پدرى‌اش را به جهان بنمایاند. به جبر ستاندنِ زمین‌ها، رودخانه‌ها، حیوانات و بسیارى دیگر، براى مردمانى که زندگیشان در پیوند عمیق با طبیعت بوده، شاید تنها بخشى از سیاستِ نادرست و سلطه جویانه‌ى مردم سفید در مواجهه با سرخپوستان باشد.

مردمِ اینجا به کسى نیاز دارند که به حرف‌هایشان گوش بدهد، به کسى که سعى کند بفهمد فرهنگ آنها با فرهنگ سفیدپوست‌ها فرق دارد. تولد شده با یک دندان – صفحه ۲۷۰)

و این مهمان ناخوانده نه تنها بر گرده‌ى میزبان نشست بلکه زخمى جانکاه بر پیکره‌ى او فرود آورد تا فرهنگ اصیلشان را به زانو درآورد. تحفه‌ى ناقابلِ سفیدپوستان، الکل، کوکائین و کشیش‌ها!، این زخم را عمیق و عمیق تر کرد:

پدربزرگ به او گفته بود کلیسا را دوست ندارد چون به نظرش براى آنها فایده اى ندارد. دیگر به زحمت کسى پیدا مى شد که اتاق شفا بسازد یا درباره ى چادر لرزان بداند و یا از ویندیگو ها بترسد. پدربزرگ مى گفت احتمالا آخرین مرد اردوگاه بوده که براى مرد شدن به جستجوى الهام و رویا بینى رفته است. تولد شده با یک دندان – صفحه ۱۸۰)

حالا تنها بازتابى از آیین‌ها، مناسک و اعتقاداتِ سرخپوستان که در پیوند با روحِ طبیعت است، باقى مانده. تنها همین اندک، از دریاى آموزه هاى پیرانِ خردمند، از آرامش طبیعت، از غلیانِ روح انسانیت. بویدن، پسر سرزمین مادرى است، قصه گویى که از دردها مى‌گوید.

سفیدپوست‌ها هدیه‌هاى زیادى به سرخپوست‌ها دادند. هاکى، برق، خانه‌هاى پیش ساخته، خودروهاى برف پیما، کفش‌هاى دو، وانت‌هاى پیکاپ، سنگفرش و اردوگاه.
سرخپوست‌ها هم در مقابل به سفیدپوست‌ها هدیه‌هایى دادند. لاکراس، موهاى بلند، ذرت و چپق صلح. اسامى براى تیم‌هاى بیسبال حرفه‌اى. زمین‌هاى بسیار.
هدایایى هستند که هیچ وقت درباره‌شان صحبت نمى‌شود و ما بیشتر از همه حسشان مى‌کنیم. تولد شده با یک دندان – صفحه ۲۰۶)
متولد شده با یک دندان اگرچه یک مجموعه داستان به حساب مى‌آید، اما مى‌تواند روایتى پیوسته از زبان چندین راوى از حال و روز اردوگاهِ سرخپوستان ارائه دهد. داستان پس زمینه، وجهى چند لایه دارد که هر راوى بخشى از آن را روایت مى‌کند و در انتها فرمى مستقل، در هم تنیده و مجزا، شبیه به یک قبیله، مى‌یابد.

جداى از جذابیت‌هاى آشنایى با فرهنگ سرخپوستى، این کتاب مرجع خوبى براى آشنایى با تکنیک‌هاى نویسندگى است.

 

جملاتی از متن کتاب متولد شده با یک دندان
همیشه تصور مى‌کنم که بچه‌ى گرگ به دنیا خواهم آورد؛ شبیه همان که داشتم. با سر پوشیده از خز خاکسترى و دندان‌هاى تیز. به من نگاه خواهد کرد و با لب‌هاى سیاه و چشم‌هاى زرد، لبخند خواهد زد. تولد شده با یک دندان – صفحه ۲۷)

مامان خیلى از ایده‌شان خوشش آمد اما فکر کرد موسیقى‌شان زیبا نیست. 
«دنبال زیبایى نیستیم، مامان. مى‌خواهیم درباره‌ى وضعیت سرخپوستان کانادا و به خصوص زن‌هاى سرخپوست بگوییم و این نشان دادنِ زشتى است. بنابراین موسیقى ما هم زشت است.» تولد شده با یک دندان – صفحه ۶۱)

وجود هیچ چیز در این جهان بى دلیل نیست. تولد شده با یک دندان – صفحه ۸۲)

اگر مى‌خواهى چیزى را که نوک زبانت است به یاد بیاورى، سعى نکن خاطره را به زور از ذهنت بیرون بکشى، چون زور معمولا کارى از پیش نمى‌برد. به چیزهاى دیگر فکر کن. چیزى را که سعى مى‌کنى به یاد بیاورى فراموش کن. اینطورى آن خاطره خیلى زود احساس تنهایى مى‌کند و برمى‌گردد پیش تو. تولد شده با یک دندان – صفحه ۸۳)

حرف زدن براى سرگرم کردن دیگران یک چیز است، اما «مِنِ واوین»، موهبت، قدرتمندترى وجود دارد و آن حرف زدن براى آموزش است. تولد شده با یک دندان – صفحه ۱۰۵)

مادرم عادت داشت بگوید روح اعظم هرگز آزمى را بدون آنکه به او استعداد خاصى بدهد، نیافریده است. تولد شده با یک دندان – صفحه ۱۰۸)

طبیعت پر از چیزهایى است که خوب یا بد نیستند. فقط وجود دارند. طوفان، خورشید، رعدوبرق، حیوانات. نیروهاى زیادى در طبیعت وجود دارند که خنثى هستند اما وقتى در دست افراد خاصى قرار بگیرند مى‌توانند به خوب یا بد تبدیل شوند. بستگى به تصمیم کسى دارد که از آنها استفاده مى کند. درست همانطور که مى‌شود سگى را تربیت کرد تا رفتار دوستانه‌اى داشته یا بدجنس باشد. تولد شده با یک دندان – صفحه ۱۱۸)

افسانه‌ها قرار نیست فقط داستان‌هاى غم‌انگیز باشند. افسانه‌ها گفته مى‌شوند تا جادوى انسان بودن را نشان دهند و از ضعفا افرادى پیروز بسازند. تولد شده با یک دندان – صفحه ۲۰۶)

آدم هرچه دارد، خوب یا بد، همه از وجودش مى‌آیند. تولد شده با یک دندان – صفحه ۲۴۲)

فراموش کردنِ همه چیز زیاد هم بد نیست. البته تا وقتى که چیزهاى خوب را فراموش نکرده باشم. تولد شده با یک دندان – صفحه ۲۸۵)

زندگى پر از خنده است، حتى اگر سوژه‌ى تمام خنده‌ها من باشم. تولد شده با یک دندان – صفحه ۲۸۶)

پشت جلد کتاب آمده است:

ایران کشوری است که عمیقا من را به خود جذب کرده است، و می دانم کشورهای غربی به درستی آن را نشناخته اند. سال هاست که به دوست عزیزم، محمد جوادی، برادرم از سرزمینی دیگر، اعتماد کرده ام تا رمان هایم را، حرف هایم را برای مخاطبان فارسی زبان زنده کند.

جوزف بویدن

همیشه تصور می کنم که بچه ی گرگ به دنیا خواهم آورد؛ شبیه همان که داشتم. با سر پوشیده از خز خاکستری و دندان های تیز. به من نگاه خواهد کرد و با لب های سیاه و چشم های زرد لبخند خواهد زد. به میان بوته زار خواهد دوید و از بزرگراه یخی خواهد گذشت.

بخشی از کتاب

 




Born with a tooth

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب