اتاق جیکب که یکى از بزرگترین آثارِ ادبیات مدرن به شمار مى رود، سومین رمان ویرجینیا وولف، نویسنده ى شهیرِ بریتانیایى است. داستان در خانواده ى فلندرز و حول شخصیت “جیکب” اتفاق مى افتد.

آنچه در این اثر حائز اهمیت است نوع و سبک نگارش وولف است که سبب شده او را یکى از نخستین پیشگامان “نهضت جریان سیال ذهن” بدانند. از ویژگى هاى بارز این سبک مى توان به:

پرش هاى زمانى (چون به طور خاص فرم زمان تغییر پیدا مى کند.)،
در هم ریختگى ساختار دستور زبانى جملات،
طرح داستانى نامشخص،
زمانِ غیرخطى،
همگامى زمانِ روایت با زمانِ ذهنى کاراکترها،
اشاره کرد.

از دیگر ویژگى هاى این سبک خیال انگیز بودن و شاعرانگى خاصى است که نشات گرفته از حذف واقعیات عینى و پرداختن به ذهنیات، خاطرات، عواطف و احساسات در زیر لایه ى واژگان است.

طرح و ساختار داستانى (پلات) مشخصى براى این سبک داستان ها وجود ندارد و نویسنده بیشتر توان خود را به جاى صرف انرژى براى داستان پس زمینه که وقایعى را در مورد کاراکتر اصلى شکل مى دهد، صرف شخصیت پردازى کاراکتر یا کاراکتر ها مى کند.


کتاب اتاق جیکب
اتاق جیکب هم با دارا بودنِ بسیارى از ویژگى هایی که اشاره شد، حس تعلیق زمانى را به خوبى به تصویر مى کشد، تا جاییکه پس از مطالعه ى چند صفحه از کتاب، خواننده ناخودآگاه احساس مى کند بر بالهاى خیال سوار است و در دنیاى احساسات چرخ مى زند. به شکلى که خواننده در پایان هر پاراگراف کنش بیرونى خاصى را شاهد نیست و تنها انباشت احساسات نسبت به کاراکترها را مى تواند در ذهن بخاطر بیاورد. حسى که در انتهاى کتاب به خواننده دست میدهد مثل یادآورى بوى خوشِ گل نرگس است در گرماى مرداد.

گرچه داستان اتاق جیکب حول شخصیت جیکب فلندرز مى چرخد، اما روایت به گونه اى شکل گرفته که واقعیت بیرونى مشخصى که سرنخى از جیکب به ما بدهد، وجود ندارد و مخاطب از افکار و احساسات اطرافیان پى به شخصیت جیکب مى برد.

شخصیت جیکب به روایتى اقتباسى از برادر کوچک وولف است اما به نوعى نماینده ى جوان پردغدغه ى روزگاران پس از جنگ اول جهانى و آغاز مرگبارترین جنگ تاریخ بشر است. جوانى که سعى دارد به دلبستگى هاى نوستالژیک روزگار کهن خود بچسبد تا این حالِ سردرگم. جوانى که با پرداختن (ذهنى) به دوران آرامش و سکونِ گذشته سعى در سرکوب اضطرابِ حالِ حاضر دارد.

 

درباره رمان اتاق جیکب
تجربه ى خواندن این رمان مانند سوار شدن بر قطارى بود که حتى از مقصدش خبر ندارى و تنها از پشت پنجره مناظر را مى نگرى. وقتى پیاده مى شوى تنها حالت عوض شده و همان حس، ارمغانِ همسفرى با ویرجینیا وولف است.

 

قسمت هایی از متن کتاب اتاق جیکب
درخت افتاده بود، با اینکه شب آرام و بى باد و طوفانى بود، و فانوس روى زمین بود و برگ هاى هنوز سبز و برگ هاى پژمرده ى درخت راس را روشن کرده بود. جاى خشکى بود. یک وزغ هم آنجا بود. و شب پره اى که بال هاى عقبى سرخ داشت، گرد نور چرخى زد و برقى زد و رفت؛ و با اینکه جیکب منتظرش ماند، دیگر برنگشت. ساعت از دوازده گذشته بود که جیکب از چمنزار گذشت و مادرش را بى تاب و بى قرار، نشسته در اتاق روشن دید.

فایده ى تلاش براى خواندن شکسپیر چیست، به خصوص در یکى از آن کتاب هاى کوچک با کاغذهاى پوست پیازى که صفحاتشان چروک مى شوند یا با آب شور دریا به هم مى چسبند؟ با اینکه نمایشنامه هاى شکسپیر بارها مورد تحسین و ستایش قرار گرفته و حتى نقل شده و در جایگاهى برتر از آثار یونانى ها قرار داده شده بود، از زمانى که آغاز کرده بودند، جیکب نتوانسته بود حتى یکى از آثار او را به طور کامل بخواند. با این حال، چه فرصتى دست داده بود!

بى تردید بى ملاحظه ترین راننده هاى دنیا، راننده هاى وانت استیشن هاى دفتر پست اند. وانت سرخ به مسیر خیابان لَم رفت و از کنار صندوق پستى چنان پیچید که به جدول مالید و دخترکى که نوک پنجه ایستاده بود تا نامه اى را به صندوق بیاندازد، نیمى از سر ترس و نیمى از کنجکاوى، به آن خیره شد. دخترک، دست در دهانه ى صندوق، سر جایش ماند و حرکت نکرد؛ بعد نامه اش را به صندوق انداخت و بدو از آنجا دور شد.

آدم هاى معصوم فوق العاده اند. جیکب با خود فکر کرد، باور به اینکه شخصیت این دختر فراتر از دروغ است (چون جیکب آن قدرها هم احمق نبود که چیزى را کورکورانه باور کند) و با غبطه از زندگى بى ثبات او در شگفت ماندن، زندگى خودش در مقام مقایسه با عزلت گزینى و انزوا توام بود، و در دست داشتن آدونیسو نمایشنامه هاى شکسپیر به عنوان داروى درد همه ى شگفتى ها و اختلالات روح. درک و فهم رفاقتى که از جانب دخر یکسره شور بود و حرارت و از طرف او حمایت و حفاظت، و در عین حال براى هر دو طرف برابر و یکسان،براى مردان و زنان دقیقا یک جور است، چنین معصومیتى واقعا خارق العاده است و شاید در مجموع چندان احمقانه هم نباشد.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

اتاق جیکب سومین رمان ویرجینیا وولف است. وولف در این رمان از شیوه های سنتی روایت در رمان انگلیسی گسست و تجربه موسوم به جریان سیال آگاهی را آغاز کرد. اتاق جیکب روایتگر گسترده زمانه ایست که از دوره آرامش و ثبات پیش از جنگ اول تا دوره سر بر آوردن حقایق فلاکت بار پس از جنگ را در بر می گیرد. روایت از دیدگاه سنتی بسیار گسسته است، اما به قول ربکا وست در نشریه آبزرور، زبان این رمان «شعر ناب است». اتاق جیکب را منتقدان ادای دینی دانسته اند به کشته شدگانی که با رفتنشان بخشی قابل توجه از جمعیت زمین برای همیشه محو شد. اتاق جیکب از آغاز تا به پایان آبستن احساس دلتنگی و حسرت برای چیزی است که دیگر وجود ندارد 

 

 

 




Jacob's Room

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب