• دسته بندی : کتاب فارسی > رمان خارجی
  • کد محصول : 2.36281
  • وضعیت : موجود

  • شابک: 9789644084072
  • مترجم:
  • وزن(گرم): 352
  • تعداد صفحه: 343
  • قفسه نگهداری در کتابسرا: B-11-6 | بخش B ستون 11 ردیف 6
  • موجودی: 2
  • توضیح: رقعی شومیز
  • امتیاز:

دخترى در جنگ نوشته سارا نوویچ است که برنده جایزه الکس در سال ۲۰۱۶ شد و همچنین توانست نامزد دریافت بهترین کتاب سال ۲۰۱۵ نشریه لس آنجلس تایمز شود.

آنا یوریچ در بیست سالگى سعى میکند گذشته ى تلخش را به فراموشى بسپرد. اما کابوس ها در خواب و بیدارى امانش را بریده اند. آنا چاره اى ندارد جز اینکه به واکاوى اتفاقات تلخى بپردازد که در دهه ى اول زندگیش رخ داده اند. از این رو راهى زاگرب مى شود…

دخترى در جنگ شاید عنوان جامعى براى رمانى به این تلخى نباشد، شاید نویسنده خواسته تمام درد و رنج کتاب را در همان لغت شومِ عنوان بگنجاند؛ جنگ!

از سویى این لغت به اندازه ى تمام تلخى ها تلخ و از همه ى سیاهى ها سیاه تر است و از سویى دیگر نمیتوان آن همه تلخى و سیاهى را در سه حرف گنجاند.

تا پیش از این درباره ى جنگ بوسنى و هرزگوین بسیار کم خوانده و شنیده بودم. اطلاعاتم در مورد جنگى که هم دهه با دوران کودکى ام بود، خلاصه مى شد در صحبت بزرگترها پیرامون نسل کشى مسلمانان.


رمان دختری در جنگ
بعد از فروپاشى اتحاد جماهیر شوروى و جنگ سرد، یوگسلاوى سابق که بخشى از شوروى به حساب مى آمد، درگیر جنگ هاى داخلى شد. صرب ها، خواستار به رسمیت شناخته شدن دولت خود و یکپارچگى بودند. از این رو کشتار کروات ها شروع شد.

در تاریخ آمده که جنگ بوسنى پس از کشتار یهودیان در جنگ جهانى دوم، عنوان بزرگترین نسل کشى را به خود اختصاص داده است.

روایت داستان کتاب دخترى در جنگ در فصل اول، آنا را در ده سالگى به تصویر مى کشد. آن هنگام که شادمانه در میان کوچه هاى زاگرب مى دود و با همسالانش بازى مى کند. اندکى بعد ابرهاى تیره سر مى رسند و ناآرامى ها آغاز مى شوند. شهر رنگ و بوى آتش و دود و خون به خود مى گیرد. همسالان و دوستان آنا دیگر خوشحال نیستند، آنها نسل سوخته ى جنگند. گرسنگى، ترس، ناامیدى و گاه یتیمى مجالى براى دنیاى پاک کودکانه شان نمى گذارد. آنا هم از این قاعده مستثنى نیست.

فصل دوم اما، همانگاه که انتظار دارى ببینى چه بر سر آناى ده ساله آمد، نوار قیچى مى خورد و میرود به بیست سالگى آنا در کشورى بسیار دورتر از کرواسى، به ایالت متحده. اما اثرات جنگ هنوز بر پیکره ى روان آنا خودنمایى میکند. کابوس ها در خواب و بیدارى زندگى را برایش تلخ کرده اند. تصمیم میگیرد به کشورش برگردد، کشورى که حالا از پس ناآرامى ها، آرام آرام سر بلند مى کند و جسم دردناکش را مرهم مى نهد.

آنا به دنبال نشانه ها مى رود. از دوست دوران کودکى اش خبر مى گیرد. به دنبال گور دسته جمعى اى که پدر و مادرش در آن دفن شده اند مى گردد. خاطره ها را باز مى یابد تا شاید روانش را آرام کنند.
دخترى در جنگ شاید روایتى بود از دخترى که با گذشته ى خود در ستیز است. دخترى که توان درک از دست دادن همه ى داشته هایش را ندارد و به انکار مى پردازد. دخترى که مى بایست به همه ى کابوس هایش سرک بکشد تا شاید زخم هاى روحش، التیام یابند.

جنگ خراش بزرگى بر پیکره ى جهان هستى فرود مى آورد. چه آنان که در جنگ بوده اند و تلخى ها را تجربه کرده اند، و چه کسانى که از جنگ گفته و شنیده اند از دردهاى این خراش بزرگ بى نصیب نمى مانند.

 

قسمت هایی از متن کتاب دختری در جنگ
اوایل آدم ها با حسى مابین دلسوزى و فضولى در مورد جنگ مى پرسیدند و من هم خیلى صاف و صادق چیزهایى را که دیده بودم براى آن ها تعریف مى کردم. اما این توصیفات، سبب مى شد نگاهى معذب به من بیاندازند، انگار که منتظر بودند حرفم را پس بگیرم و بگویم جنگ یا نسل کشى اصلا هم اتفاق مهمى نبوده است. معمولا اظهار همدردى مى کردند و بعد از کمى این دست و آن دست کردن مودبانه، بهانه اى جور مى کردند تا صحبت را به پایان برسانند.
این سال ها اعتقادم به سازمان ملل را از دست داده بودم. مداخله ى این سازمان در کشورم و دیگر نقاط دنیا، در بهترین حالت خودش، بیش از تلاشى نیم بند نبود. با وجود این که فکر مى کردم هرچند اجتماع این همه کشور در کنار یکدیگر شاید موثر باشد، اما در نهایت کل این ساختمان چیزى بیش از یک ژست خودنمایانه محسوب نمى شد.

انگشتانش را روى عطف یکى از کتاب ها مى کشید. انگار که مشغول خواندن خط بریل بود یا دستان کسى را که عاشقانه دوستش داشت، نوازش مى کرد.

موسیقى مانند دسر است؛ بدون آن هم مى شد سر کرد، اما شاید دیگر زندگى لطفى نداشته باشد.

همیشه فکر مى کردم تمام زبان هاى دنیا مانند رمز هستند، به محض اینکه الفباى یک زبان دیگر را فرا گرفتید دیگر خواهید توانست کلمات را به زبان خودتان، به زبانى قابل فهم مبدل سازید. فکر مى کردم نهایت تفاوت آدم ها در همین خلاصه مى شود. اما شتک هاى خون روى لباس هاى اجساد داخل گودال، شبیه طرحى از الفبایى مرموز شده بود که باعث شد ناگهان تمامى تفاوت ها را درک کنم. درک کردم چگونه یک خانواده از هم مى پاشد و خانواده اى دیگر به زندگى خود ادامه مى دهد. درک کردم فرق بین صرب ها و کروات ها، بسیار عمیقتر از تفاوت آنها در شیوه ى نوشتن کلمات است.

 

 

 

پشت جلد کتاب آمده است:

فیلم بردار کمی خود را بالا کشیدناتصویر بهتری بگیرد. يك هواپیمای صربی، با دنباله ای از آتش و دود، در حال سقوط داخل دریا بود. شعله های آتش باغروب آفتاب سپتامبرتلاقی عجیبی داشت. بلافاصله در سمت راست تصویر، هواپیمای 
دیگری، زیرپرتوی آفتاب در آتش و دود گرفتار شده بود. فیلم بردار لنز دوربین را چرخاند تا چهره يك سرباز کروات را نشان دهد که پشت ضدهوایی نشسته بود وباناباوری 
هواپیماها را با دست نشان می داد و میگفت «هردوتاشون اهردوتاشون سقوط کردن». هردوشبکه پرشد از تصاویر سقوط هواپیماها. بعدها، در تمام دوران جنگ، این تصاویربه نشانی مبدل شد از قدرت نیروهای نظامی ما. فریاد «هردوتاشون سقوط کردن» شده بود قوت قلب ما. هرگاه برصفحه تلویزیون این صحنه را می دیدیم، هربار کسی در خیابان این عبارت را به زبان می آورد، هردفعه از دریچه بالاخانه همسایه صربمان آن را فریاد می زدیم، حس میکردیم که بیشماریم، تا بن دندان مسلحیم واز | 
همه مهم تر اینکه، جنگ را برده ایم

پشت جلد کتاب آمده است:

جنگ فقط سه حرف دارد. ما بقی حروف آن با معماری حیرت انگیزی سال ها بعد از وقوع، خودنمایی خواهد کرد. دختری در جنگ روایت این سه حرف و حرف های بعد از آن است.

 




Girl at War

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب