پشت جلد کتاب آمده است:

 

کلاه مکزیکی ای از آسمان افتاد و در خیابان اصلی شهر جلوی پای شهردار، پسرعمویش و آدمی بیکار فرود آمد و زن ژاپنی طنزنویس آمریکایی را ترک کرد و طنزنویس آمریکایی آنقدر با شکم گرسنه به غذا فکر کرد که صاعقهی یأس از مغزش ژامبون کبابی درست کرد و شهری به هم ریخت و رئیس جمهور ایالات متحده تصمیم گرفت شخصأ در این موضوع، که بدل به یک تراژدی ملی شده بود، دخالت کند و زن ژاپنی همچنان خواب بود، آخه او که می خوابید، موهاش هم بلند و ژاپنی پیش اش می خوابیدند و او نمی دانست موهاش هم می خوابند. نورمن میلر این وسط چه می کرد، راستی؟

و چه کسی جز ریچارد براتیگان (۱۹۸۴-۱۹۳۵) می تواند چنین رمانی بنویسد؟ «بارش کلاه مکزیکی» هفتمین رمان براتیگان است که در ۱۹۷۵ نوشته و سال بعدش منتشر شده است. بارش کلاه مکزیکی: یک رمان عاشقانه ی بدبینانه ی سیاسی... نه! «بارش کلاه مکزیکی: یک رمان ژاپنی »

 




Sombrero Fallout: A Japanese Novel
از همین نویسنده: ریچارد براتیگان
از همین مترجم: فرید قدمی

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب