دختری در قطار
- دسته بندی : کتاب فارسی > رمان خارجی
- کد محصول : 1.32839
-
وضعیت :
موجود
- شابک: 9786001943553
- مولف: پایولا هاوکینز
- مترجم: نیلوفر امن زاده
- وزن(گرم): 320
- تعداد صفحه: 354
- قفسه نگهداری در کتابسرا: B-10-7 | بخش B ستون 10 ردیف 7
- توضیح: رقعی شومیز مهرآیین اخوت
دختری در قطار
- دسته بندی : کتاب فارسی > رمان خارجی
- کد محصول : 3.32839
-
وضعیت :
موجود
- شابک: 9786001943553
- مولف: پایولا هاوکینز
- مترجم: نیلوفر امن زاده
- وزن(گرم): 320
- تعداد صفحه: 354
- قفسه نگهداری در کتابسرا: B-10-7 | بخش B ستون 10 ردیف 7
- توضیح: رقعی شومیز نیلوفر امن زاده
معرفی کتاب دختری در قطار:
ریچل، هر روز و هر شب سوار قطاری با مقصدی ثابت می شود. او هر روز در مسیری مشخص به خانه های دنج حومه ی شهر می نگرد و منتظر علامتی می ماند که به او اجازه می دهد تا صبحانه خوردن هر روزه ی یک زوج در ایوان شان را تماشا کند. او حتی اخیرا حس می کند که آن ها را می شناسد و نام های جس و جیسون را برای شان انتخاب کرده است. زندگی آن ها-در نظر ریچل-کامل و بی نقص است؛ چیزی شبیه زندگی سابق خود او. اما روزی ریچل چیزی بسیار شوکه کننده می بیند که همه چیز را تغییر می دهد. او که نمی تواند چیزی که دیده را نزد خود نگاه دارد، به اداره ی پلیس می رود. اما آیا او آن طور که آن ها می گویند، غیرقابل اطمینان است؟ ریچل خیلی زود، درگیر بازپرسی های پلیس و حتی زندگی تمام افراد مرتبط با حادثه می شود. آیا کاری که او انجام داده، باعث ویرانی افراد پیرامونش شده است؟
پائولا هاوکینز، زاده ی ۲۶ اوت ۱۹۷۲، نویسنده ی بریتانیایی است که به خاطر رمان پرفروش دختری در قطار شناخته شده است.هاوکینز در کشور زیمبابوه در شهر هراره به دنیا آمد و در آنجا بزرگ شد. پدرش استاد اقتصاد و روزنامه نگار مالی بود. پائولا در سال ۱۹۸۹ در سن هفده سالگی به لندن رفت، بعدها در دانشگاه آکسفورد لندن، فلسفه، سیاست و اقتصاد خواند. به عنوان روزنامه نگار و گزارشگر مالی در نشریه ی تایمز و در تعدادی از موسسات انتشاراتی کار کرد و کتابی از توصیه های مالی برای زنان به نام «الهه ی پول» نوشت.
پشت جلد کتاب آمده است:
قطار رد شد. صدایی از پشت سرم شنیدم و آنارا دیدم که از اتاق بیرون می آید. به سرعت به طرف ما دوید، وقتی کنار او رسید زانو زد و دست هایش را روی گلوی تام گذاشت. تام هنوز نگاهی حاکی از هراس و درد را در چهره اش داشت. خواستم به او بگویم، نه فایده ای ندارد حالا دیگر نمی توانی به او کمک کنی، اما بعد فهمیدم که سعی نداشت جلوی خونریزی را بگیرد. می خواست مطمئن بشود. فنر در بطری باز کن را پیچاند و بیشتر و بیشتر در گلویش فرو برد و در تمام مدت آرام آرام با او است می ک رد. نمی توانستم بشنوم که چه می گفت.
هر روز مثل روز قبل ریچل هر روز و هر شب سوار یک قطار می شود. هر روز روی ریل ها حرکت می کند و از کنار خانه های گرم و نرم حومه ی شهر می گذرد. هر بار که قطار پشت چراغ خطر توقف می کند، ریچل می تواند زوجی را تماشا کند که روی ایوانشان صبحانه می خورند. او حتی کم کم احساس می کند آن ها را می شناسد. اسمشان را گذاشته جس وجيسون. زندگی آنها، از دیدگاه ریچل بی نقص است. درست مثل زندگی ای که خودش داشت و از دست داد. تا امروز وبعد، ریچل صحنه ی تکان دهنده ای می بیند. او تا حرکت قطار فقط یک دقیقه فرصت دارد، اما همین یک دقیقه کافیست. حالا همه چیز عوض شده . ریچل که دیگر نمی تواند این راز را با خودش نگه دارد، می رود پیش پلیس. اما آیا ریچل واقعا همان قدر بی اساس حرف می زند که آنها فکر می کنند؟ او تحت بازجویی های مکرر پلیس قرار می گیرد و زندگی اش به زندگی آدمهای درگیر این اتفاق گره می خورد. آیا او بیشتر از این که کمک کند، ضرر زده؟ |
طرفداران کتاب دختر گم شانه ( Gone Girl) این کتاب را یک نفس می خوانند.» - مجلهی پیپل
پشت جلد کتاب آمده است:
دختري در قطار کتابی است سراسر عاطفی از زبان شخصیت هایی قربانی و مهاجم و بی نهایت عادی. داستانی است تعلیقی با پایان پیش بینی ناپذیر و شخصیت هایی چنان ملموس و حقیقی که از همه شان متنفر می شوید؛ حتا از قربانی ها.
پشت جلد کتاب آمده است:
هرروز مثل روز قبل
ریچل هر روز و هر شب سوار یک قطار می شود. هر روز روی ریل ها حرکت می کند و از کنار خانه های گرم و نرم حومه ی شهر می گذرد. هر بار که قطار پشت چراغ خطر توقف می کند، ریچل می تواند زوجی را تماشا کند که روی ایوانشان صبحانه می خورند. او حتی کم کم احساس می کند آنها را می شناسد. اسمشان را گذاشته جس وجيسون. زندگی آنها، از دیدگاه ریچل بی نقص است. درست مثل زندگی ای که خودش داشت و از دست داد.
تا امروز
وبعد، ریچل صحنه ی تکان دهنده ای می بیند. او تا حرکت قطار فقط یک دقیقه فرصت دارد، اما همین یک دقیقه کافی ست. حالا همه چیز عوض شده . ریچل که دیگر نمی تواند این راز را با خودش نگه دارد، می رود پیش پلیس. اما آیا ریچل واقعا همان قدر بی اساس حرف می زند که آنها فکر می کنند؟ او تحت بازجویی های مکرر پلیس قرار می گیرد و زندگی اش به زندگی آدم های درگیر این اتفاق گره می خورد. آیا او بیشتر از این که کمک کند، ضرر زده؟
The Girl on the Train