پشت جلد کتاب آمده است:

ادبیات کورت ونه گات جونیور 

از داستان نویسان نو آور امروزی آمریکاست که در ۱۱ نوامبر ۱۹۲۲ در شهر ایندیاناپولیس در ایالت ایندیانا به دنیا آمد. پس از آن که در رمان. آمریکا رشته ی زیست شیمی از دانشگاه کورنل فارغ التحصیل شد، در ارتش نام نویسی کرد و برای نبرد در جنگ جهانی دوم به اروپا اعزام شد. او خیلی زود به دست نیروهای آلمانی اسیر و در درسدن زندانی شد، و در نتیجه شاهد بمباران این شهر توسط بمب افکن های متفقین بود که بیش از صد و سی و پنج هزار نفر کشته به جا گذاشت.

پس از پایان جنگ و بازگشت به ایالات متحده ی آمریکا، در دانشگاه شیکاگو به تحصیل مردم شناسی پرداخت و سپس به عنوان تبلیغات چی برای شرکت جنرال الکتریک مشغول به کار شد، تا سال ۱۹۵۱ که با نهایی شدن انتشار اولین کتابش (پیانوی خودکار) این کار را ترک کرد و تمام وقت مشغول نویسندگی شد.

 

رمان خداحفظتان کند آقای رزواتر به هملت ونه گات مشهور است: آه، من فکرهایی دارم که خیلی از مردم کمونیستی تلقی شان می کنند اما به خاطر خدا پدر، قبول کن که امکان ندارد کسی با فقرا کار کند و با کارل مارکس به مشکل برنخورد البته با انجیل هم همین طور. به نظر من خیلی وحشتناک است که توی این کشور، مردم چیزهایی را که دارند به اشتراک نمی گذارند. به نظر من این بی رحمی دولت را می رساند که اجازه می دهد بچه ای توی این مملکت به دنیا بیاید و همان لحظه صاحب یک تکه ی بزرگ از این کشور باشد و از آن طرف بچه ای هم به دنیا بیاید که تا آخر عمرش هم صاحب هیچی نشود. به نظر من حداقل کاری که دولت می تواند بکند این است که برای بچه ها، همه چیز را عادلانه قسمت کند. زندگی به اندازه ی کافی خودش سخت هست، حالا اگر بخواهی غصه ی پول را هم بخوری که بدتر می شود. برای همه ی مردم توی این کشور سرمایه وجود دارد. چه اشکالی دارد که ما یک کم بیشتر از سرمایه مان را با بقیه شریک بشویم؟

پشت جلد کتاب آمده است:

بی خیال همه ی آن نویسنده های باستعدادی که بلدند خیلی قشنگ، یک لحظهی خیلی قشنگ از زندگی خیلی کوتاه یک آدم را توصیف کنند؛ وقتی که این همه کهکشان وجود دارد که از ازل توی این دنیا بوده اند و میلیونها میلیون موجود توی آنها هست و میلیون ها میلیون موجود قرار است توی آنها به دنیا بیایند و از دنیا برود. بیخیال همه ی آن نویسنده ها...