کتاب جمشید خان عمویم 
"جمشید خان عمویم، که باد همیشه او را با خود می برد" اثری است به قلم "بختیار علی" که با ترجمه ی "مریوان حلبچه ای" موفق شده جوایز متعددی را از آن خود کند. این رمان جذاب به قلم یکی از نویسندگان کرد معاصر، قصه ی مردی به نام جمشیدخان را روایت می کند که در نتیجه ی رخدادهای قصه، چنان لاغر و نحیف گشته که حتی باد هم می تواند او را با خود ببرد. راوی قصه، برادرزاده ی جمشیدخان، یعنی سالارخان است، که داستان زندگی عمویش را روایت می کند. جمشیدخان در دوران نوجوانی، اسیر دست بعثی ها شده و شکنجه های روحی و جسمی آنان باعث شده که او به حدی از لاغری برسد که باد بتواند او را جا به جا کند؛ هر دفعه ای که این اتفاق رخ می دهد، جمشید خان از نظر فکری و روحی هم دگرگون شده و بخشی از حافظه ی خود را از دست می دهد.
"بختیار علی" داستان "جمشید خان عمویم، که باد همیشه او را با خود می برد" را با سبک رئالیسم جادویی به نگارش درآورده و در آن از اسامی غیرمعمولی هم بهره برده است؛ آنچه می توان از این رمان برداشت کرد این است که در صورت نداشتن یک خط فکری مشخص، باد حوادث، شما را به سمت و سوهای مختلفی خواهد برد و این محکم نبودن در عقیده و حزب باد بودن، می تواند برای فرد گران تمام شود. "جمشید خان عمویم، که باد همیشه او را با خود می برد" یک کتاب نمادین اجتماعی و فلسفی است و کار آن به چالش کشیدن عقاید و افکار خوانندگان است؛ بنابراین تمام کسانی که به دنبال یک رمان قابل تامل با داستانی جذاب می گردند، مخاطب این قصه ی درخشان از "بختیار علی" می باشند.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

.. جمشید خان به یاد دارد که تا وقتی در آسمان بوده، کمونیست بوده است، ولی همین که روی پشت بام مکانیکی می افتد، دیگر کمونیست نیست... بادی که جمشید خان را از جنوب به شمال می برد، گذشته ی او را از حافظه اش می زداید. بعدها هم هر بار که باد او را برمی دارد، با س قوط بر س طح زمین، دگرگونی بزرگی در او به وجود می آید و توهمی ژرف و دیوانه وار در درونش شکل می گیرد. با هر سقوطی هم، بخشی از خاطراتش فراموش می شود و بخشی دیگر رنگ می بازد؛ طوری که گاه احساس می کنم نوشتن زندگی نامه ی چنین شخصیت بی حافظه ای، کار بیهوده ای است...




Jamshid Khan, my uncle
کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب