کتاب پرواز به نیروانا و چند داستان دیگر
در نقطه ای دور از من و بالای سرم، آن جلو جلو ها، یک خط طولانی از هواپیماهایی را دیدم که در آسمان پرواز می کردند. آن ها در ستون تیره ی واحدی پیش می رفتند، همه با سرعت یکسان. همه در یک مسیر، همه نزدیک به هم در پی هم می رفتند و آن ستون، از این سر تا آن سر آسمان، تا جایی که چشم کار می کرد، امتداد داشت. آن راه محتوم آن ها برای پیشروی بود. گویی تندبادی آن ها را یکجا به پیش می راند. با دیدن این منظره بود که من دریافتم شاهد چه چیزی هستم. من ابدیت را می دیدم.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

در نقطه ای دور از من و بالای سرم، خطی طولانی از هواپیماهایی را دیدم که در ستون تیرهی واحدی پیش می رفتند؛ همه با سرعت یکسان، همه در یک مسیر، همه نزدیک به هم در پی هم می رفتند و آن ستون، از این سر تا آن سر آسمان، تا جایی که چشم کار می کرد، امتداد داشت. آن راه محتوم آنها برای پیشروی بود. گویی تندبادی آنها را یکجا به پیش می راند. با دیدن این منظره بود که دریافتم شاهد چه چیزی هستم. من ابدیت را می دیدم.




Fly to Nirvana and several other stories
کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب