ماجرای یک پیشوای شهید

کتاب ماجرای یک پیشوای شهید
اینیاتسیو سیلونه (1 مه 1900 - 22 آگوست 1978) ، رهبر سیاسی ، رمان نویس و داستان نویس ایتالیایی بود. او برای رمان های ضد فاشیستی قدرتمندش بسیار در سراسر جهان شناخته شده است. وی ده بار نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شد.

اینیاتسیو سیلونه در یک خانواده روستایی ، در شهر Pescina در منطقه Abruzzo به دنیا آمد. پدرش ، پائولو ترانکیلی ، در سال 1911 درگذشت و در زلزله 1915 آوزانو ، وی بسیاری از اعضای خانواده خود ، از جمله مادرش ، ماریانا دلی کوادری را از دست داد. وی زادگاه خود را ترک کرد و دبیرستان را به پایان رساند. در سال 1917 ، سیلونه به گروه سوسیالیست های جوان حزب سوسیالیست ایتالیا (PSI) پیوست و به عنوان رهبر آنها مطرح شد.

وی در سال 1921 یکی از اعضای بنیانگذار جدا شده حزب کمونیست ایتالیا (PCd'I) بود و در زمان رژیم فاشیست به یکی از رهبران مخفی آن تبدیل شد. برادر ایگنازیو رومولو ترانکیلی در سال 1928 به جرم عضویت در PCI دستگیر شد و در نتیجه ضرب و شتم های شدیدی که به وی وارد شد در سال 1931 در زندان درگذشت.

کتاب «ماجرای یک پیشوای شهید» ماجرایی درباره «پاپ کلستینوس پنجم» است.فردی که خیال این را داشت که می تواند مردم را از قهقرای گناه و بدبختی بیرون بکشد اما چیزی جر عزلت و خانه نشینی نصیبش نشد.

سیلونه دوران کودکی را با فقر و تنگدستی گذراند و در زمین‌لرزه سال ۱۹۱۵ ایتالیا پدر و مادر و پنج برادر خود را از دست داد. در ۱۹۲۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و با دستگاه فاشیستی موسولینی به مبارزه پرداخت. در ۱۹۲۷ سفری به شوروی کرد و پس از بازگشت از آن سفر مانند همکاران دیگر خود آندره ژید و آرتور کوستلر و غیره راه مستقلی در پیش گرفت، چنان‌که در ۱۹۳۰ از حزب کمونیست استعفا داد.

پشت جلد کتاب آمده است:

موضوع ماجرای یک پیشوای شهید درباره پاپ کلستینوس پنجم است که سه ماه و اندی در مقام پاپی ماند و در آن مدت خواست تا آن گونه که همیشه بوده است، یعنی پاکدامن و شریف، باقی بماند و سد راه کارهای خلاف دین و اخلاق زیر دستان شود، ولی موفق نشد و مخالفان، عرصه را چنان بر وی تنگ کردند که او ناگزیر از قدرتی که اعمال آن ملازمه با بندگی و سازشکاری و گاه نیز با ارتكاب أعمال خلاف اصول شرع و عرف داشت چشم پوشید و تصمیم گرفت به همان عزلتگاه ژهد و ریاضت خود برگردد، اما جانشین او پاپ بنیفاكيوس هشتم که آزادی وی را مخل به امنیت و اعمال قدرت خویش می دید فرمان توقیفش را صادر کرد. پی یر کلستینوس پس از ماه ها گریز و تعقیب، آخر خود را تسلیم نمود، به امر بنیفاكيوس به زندان افتاد و در زندان به دستور او کشته شد.