پشت جلد کتاب آمده است:

چه نعمت های بزرگی در زندگی داشته ام. هیچ کس به برخورداری من از زندگی نبوده است. روح های غیر عادی و عظيم و زیبا و سوزنده و سازنده یی که روزگار، چندی مرا، بر سر راه شان، کنارشان، نشانده است؟

این روح ها در کالبد من حلول کرده اند و حضور آنها همه را در درون خویش، هم اکنون، به روشنی احساس می کنم. هماره با آنها زنده ام و زندگی می کنم؛ در من حضور دارند؛ هرگز در زندگی، غم جدایی شان را ، رنج سفر شان و دوری شان را و مصیبت مرگشان را نخواهم داشت

چه سعادتی است که، کسی زندگی کند و یقین بداند که عزیزان اش ، تا مرگ، با او زنده خواهند بود؛ همیشه با او خواهند بود!

مجموعه آثار ۱۳، صفحه ی ۳۲۵

 

هر کس آن چنان می میرد، که زندگی می کند! زندگی چیست؟ نان، آزادی، فرهنگ، ایمان، دوست داشتن

مجموعه آثار 1، صفحه ی ۱۵۰

 

خدایا : به من زیستنی عطا کن، که در لحظه ی مرگ، بر بی ثمری لحظه یی که برای زیستن گذشته است، حسرت نخورم. و مردنی عطا کن که، بر بیهودگی اش، سوگوار نباشم!

مجموعه آثار ۸، صفحه ی ۱۰۷

 




Stories about Shariati's life
کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب