پشت جلد کتاب آمده است:

نویسنده باهوش است و از این رو، قهرمان هایش واقعی و هوشمندند و، از همان آغاز، با گام هایی عمیق و سنجیده ، به سوی مداری واقعی پیش می روند. خواننده می تواند این هوشمندی را در هر سطر لمس کند: در گفت وگوها، در توصیفات ، در ورود به عمق احساسات و عواطف بشری، در چیره دستی در ترسیم شخصیت و هدایت وقایع و، از همه مهم تر، در شناخت فضایی که وقایع برگرد آن و در متن آن روی می دهند.

غسانی کنفانی

 

کوچه ها، مثل پاهای اختاپوسی وحشتناک، او را به همدیگر پرتاب می کردند. او را هر کوچه ای به کوچه ای دیگر چون خود می سپرد. کوچه هاتوی هم می رفتند، منشعب و تنگ می شدند و دور خود می چرخیدند. منظره ها تکرار می شد. خانه ها را دیوارهایی به هم پیوسته بود. برخی درها پابرهنه بودند و برخی دیگر پادری داشتند و شناشیل با رنگ های غمباری رنگ شده بود شبیه فضای دسته های عزاداری

 




Five voices

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب