هفتاد و هفت افسانه ی پراگ
- دسته بندی : کتاب فارسی > رمان خارجی
- کد محصول : 1.25110
-
وضعیت :
ناموجود
- شابک: 9786009836604
- مولف: آلن یژکووا
- مترجم: مینا برزگر
- وزن(گرم): 230
- تعداد صفحه: 228
- ناشر: چهل کلاغ
- قفسه نگهداری در کتابسرا: B-3-8 | بخش B ستون 3 ردیف 8
- توضیح: رقعی شومیز
کتاب هفتاد و هفت افسانه ی پراگ
«هفتاد و هفت افسانه ی پراگ» دروازهای می گشاید به یکی از زیباترین شهر های جهان، قصه ها و افسانه هایی که حول و هوش 77 مکان و بنای تاریخی این شهر، تا امروز سینه به سینه نقل شدهاند نه تنها قصه هایی جذاب و خواندیاند بلکه چنان در ذهن می نشینند و تصاویری به یاد ماندنی می سازند که اگر روزگاری قدم در این شهر گذاشتید، شهری آشنا خواهید یافت. اگر در مسیر «مسیر طلایی» گام زدید، میدانید زمانی فرانتس کافکا در خانهی شمارهی ۲۲ پشت میزی در همین خانه برخی از ماندگارترین داستان های جهان را خلق کردهاست. اگر از روی پل چارلز عبور کردید یاد قصه هایی میافتید که هر مجسمه و بنا را در هاله ای از رمز و راز پیچانده و ارواحی سرگردان را به خاطر میآورید که از صدها سال پیش اطراف پل میچرخند و از افسانهشان مراقبت میکنند. اگر صدای دینگ دانگ ساعت نجومی شهر قدیمی را شنیدید، استاد هانوش را به یاد میاورید که حاکمان شهر او را نابینا کردند تا مبادا ساعتی زیباتر برای شهری دیگر بسازد.
خلاصه با احتیاط قدم برداید که در هر قدم یکی از قصه های این کتاب کمین کرده است، صیدش کنید و در هوایش نفس بکشید.
پشت جلد کتاب آمده است:
هفتادوهفت افسانه ی پراگ» دروازه ای می گشاید به یکی از زیباترین شهرهای جهان. قصه ها و افسانه هایی که حول و هوش ۷۷ مکان و بنای تاریخی این شهر، تا امروز سینه به سینه نقل شده اند نه تنها قصه هایی جذاب و خواندنی اند بلکه چنان در ذهن می نشینند و تصاویری به یادماندنی می سازند که اگر روزگاری قدم در این شهر گذاشتید، شهری آشنا خواهید یافت. اگر در مسیر طلایی» گام زدید، می دانید زمانی فرانتس کافکا در خانه ی شماره ی ۲۲ پشت میزی در همین خانه برخی از ماندگارترین داستان های جهان را خلق کرده است. اگر از روی پل چارلز عبور کردید یاد قصه هایی می افتید که هر مجسمه و بنا را در هاله ای از رمز و راز پیچانده و ارواحی سرگردان را به خاطر می آورید که از صدها سال پیش اطراف پل می چرخند و از افسانه شان مراقبت می کنند. اگر صدای دینگ دانگ ساعت نجومی شهر قدیمی را شنیدید، استاد هانوش را به یاد می آورید که حاکمان شهر او را نابینا کردند تا مبادا ساعتی زیباتر برای شهری دیگر بسازد. خلاصه با احتیاط قدم بردارید که در هر قدم یکی از قصه های این کتاب کمین کرده است، صیدش کنید و در هوایش نفس بکشید.
77 Prague Legends