با آن ها از جنگ ها، شاه ها و فیل ها بگو
- دسته بندی : کتاب فارسی > رمان خارجی
- کد محصول : 1.24785
-
وضعیت :
موجود
- شابک: 9786227543032
- مولف: ماتیاس انار
- مترجم: مسعود سنجرانی
- وزن(گرم): 175
- تعداد صفحه: 178
- ناشر: خوب
- قفسه نگهداری در کتابسرا: B-10-2 | بخش B ستون 10 ردیف 2
- توضیح: رقعی شومیز مسعود سنجرانی
کتاب با آن ها از جنگ ها شاه ها و فیل ها بگو
رمان «با آنها از جنگها، شاهها و فیلها بگو» نوشته ماتیاس اِنار بهتازگی با ترجمه مسعود سنجرانی توسط نشر خوب منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب سال ۲۰۱۰ جایزه گنکور را در بخش دبیرستانیها از آن خود کرد. ماتیاس انار همچنین برای رمان دیگرش «قطبنما» نیز سال ۲۰۱۵ جایزه گنکور را در بخش رمان بزرگسال دریافت کرد.
ماتیاس اِنار نویسنده اینکتاب، رماننویس و مترجم فرانسوی است که در ایران سرنوشت عجیبی دارد. او زبانهای عربی و فارسی را در مؤسسه زبانهای شرقی پاریس آموخته و ده سال از عمرش را در خاورمیانه؛ ایران، ترکیه، لبنان و سوریه گذرانده و کتاب «میرزا حبیب اصفهانی» را از فارسی به فرانسه برگردانده است. انار با زبان فارسی و عربی آشنایی دارد و چندین مصاحبه مفصل در داخل و خارج ایران دارد که بهنظر میرسد شرق را بسیار دوست دارد. خودش در یکی از همان مصاحبهها گفته بود وقتی مدتی زیاد در سرزمین بیگانهای زندگی میکنید، این ظرفیت در شما ایجاد میشود که سرزمین خودتان را با چشمانی بیگانه ببینید.
انار تاکنون اثری ترجمه شده به فارسی نداشت و «با آنها از جنگها، شاهها و فیلها بگو» اولین اثر او محسوب میشود. مسعود سنجرانی مترجم اینکتاب، مدرس و مترجم زبان و ادبیات فرانسه است که ترجمه رمان «نویسنده» از یاسمینا خضرا را هم توسط نشر نگاه منتشر کرده است.
«با آنها از جنگها، شاهها و فیلها بگو» روایت داستان بلند حکایت حضور کوتاه میکلآنژ مجسمهساز مشهور ایتالیایی در استانبول است که توسط بایزید دوم سلطان عثمانی، برای طراحی و ساخت پلی تاریخی بر شاخ طلایی به استانبول دعوت شد. به اینترتیب واقعهای تاریخی اینداستان به حکایتی از آدمها و قسطنطنیه هزار و یک شب تبدیل میشود.
پشت جلد کتاب آمده است:
احتمالا جایی را که در آن بزرگ شدم دیگر هرگز نخواهم دید. برای این می توانم از شما متنفر باشم، از توو حلييت. این حق را دارم. پدرم در رنج سفر مرد. مادرم در دوقدمی اينجا مدفون شد. سلطان بایزید در این پایتخت که از رومیان گرفته بود پذیرای ماشد. این عدالت است، چشم در برابر چشم، شهر در برابر شهر. تو دیگر نمی لرزی. به آرامی نوازشت می کنم و تویخ زده می مانی، سرد همچون رودی در زمستان. داستانم را دوست نداری ؟ اصلا شک دارم که به حرف هایم گوش می دهی. تو باید كلمات را بفهمی، جملات بریده بریده و آشفته را.
Parle-leur de batailles, de rois et d'éléphants