پشت جلد کتاب آمده است:

مرد احساس می کرد ذرهای ناچیز در ناکجا آباد یخ زده است. به هر طرف که نگاه می کرد میدیدیخ تا آخر دنیا ادامه دارد؛ یخ سفید، یخ آبی، یخ شیشه ای نوک تیز و لبه های یخی. هیچ موجود زنده یاسرپناهی یا حتی یک پرنده دیده نمی شود. هیچ چیز به جز خودش..

مرد که نامش هنری ورزلی بود، امیدوار بود چیزی را به دست بیاورد که قهرمانش ارنست شکلتون یک قرن پیش در رسیدن به آن شکست خورده بود؛ این که پای پیاده از یک طرف قارة جنوبگان به طرف دیگرش برود.

حقیقتی در مورد بسیاری از ماجراجویان وجود دارد؛ آن ها در ماجراجویی علاوه بر تلاش بیرونی برای غلبه بر سختی ها درگیر نوعی جست وجوی درونی هم هستند و به نظر می رسد که در مورد ورزلی هم همین موضوع صدق می کند، این سفر برای اون راهی برای کشف و سنجش میزان توانایی هایش بود.

از متن کتاب

ظلمات سپید روایت سفرهای اکتشافی و ماجراجویی های باورنکردنی هنری وزلی در قطب جنوب (جنوبگان) است. روایت مبارزه و تلاشی جسمی و روحی که گاه فراتر از توان بشر است.

هنری ورزلی افسر ۵۶ ساله و بازنشسته ارتش بریتانیا که از او به عنوان یکی از بزرگترین و الهام بخش ترین کاشفان قطبی تاریخ یاد می شود سه بار به قطب جنوب سفر کرد که هر سفر او سرشار از ماجراهای اعجاب انگیز بود.

 




The White Darkness
کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب