کتاب خانم کالدول با پسرش صحبت می‌کند
رمان خیالی خانم کالدول با پسرش صحبت می‌کند داستان مادری‌ است که تنها پسرش را در اوایل جوانی از دست می‌دهد و برای او نامه‌هایی به دنیایی دیگر می‌نویسد، نامه‌هایی پر از محبت، خاطرات صمیمی و اخبار روزمره، مادری که داغ فرزندش او را به جنون رسانده است. مادری که از سر شوق و درماندگی، هر فکر و هر تجربهٔ ساده و خیالبافی و هذیانی را با عزیز از دست رفته‌اش به اشتراک می‌گذارد. خانم کالدول یکی از بازماندگان نظامی کهنه و در حال فروپاشی ا‌ست. با این همه با تعصب به سنت‌ها و ارزش‌هایی وفادار باقی مانده است که دیگر در جامعهٔ در حال گذار، خریداری ندارند.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

پسرم، چندی پیش فکر میکردم که در اوج تنهایی می توانم بازتاب سایه ی تو را روی اشیا ببینم. ولی واقعیت نداشت. برخی مواقع سایه ات پیدا می شد، بله، ولی محو بود، عاری از هر نشاطی پسرم، با آدم ها، حیوانات، اشیا، سنگهای معدنی، پرنده های کوهستان و گیاهان باغچه بهتر می توانم دور خاطره ات حصار بکشم. شاید به نظرت عیبی نداشته باشد، ولی سوگند می خورم هرکاری میکنم تاتورا نزدیک تر به خودم حس کنم . الیاسیم، نقش نامت روی تنهایی ام نمی افتد تا آن را لمس کنم.




Mrs. Caldwell habla con su hijo

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب