کتاب پیتر کامنزیند
پیتر دهکده کوچکش را ترک می‌کند تا جهان را ببیند، اما او یک انسان جویای هنر است و به زندگی از میان زیبایی‌ها می‌نگرد. او زبان هسه می‌شود تا تمام نظریات خود درباره جهان و انتقادهایش را درباره تمدن غرب بر زبان آورد و بر برتری زندگی طبیعی بر تمدن شهری تاکید کند. پیتر پس از سفرهای طولانی و سرخوردگی از دیدن جهان به دهکده کوچکش بازمی‌گردد اما او بیکار نمی‌نشیند و این بار می‌خواهد آن را اصلاح کند و از نو بسازد.

هسه در این کتاب از کسانی سخن می‌گوید که در جستجوی شناخت خویشتن هستند و  معمولا با عصیانگری و گریز از محیط زندگی خود، خطر می‌کنند.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

معنی زندگانی ام چه بوده؟ چرا آن همه شادی و اندوه بر من گذشته است؟ چرا تشنگی در راه حقیقت و زیبایی که هنوز در نهاد من فروکش نکرده این چنین مرا رنج داده است؟ چرا از عشق زنان خواستنی با پایداری و اشک در عذاب و رنج بوده ام؟ منی که امروز بار دیگر از شرم عشقی بی فرجام سر به زیر انداخته ام می گریم، و چرا این خدای ناشناخته مرا در طلب عشقی آتشین این چنین می کوبد، حال آنکه در زندگی، برایم انزوایی ناخوشایند را مقرر داشته است.

 




Peter Camenzind

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب