پشت جلد کتاب آمده است:

 

ما انسانها جانورانی ناکامل و پرداخت نشده ایم که خود را با فرهنگ تکمیل می کنیم و می پردازیم؛ البته نه از طریق فرهنگ به معنای عام، بلکه به صورت های بسیار جزئی آن: یعنی با فرهنگ جاوه ای، هوپی و ایتالیایی، فرهنگ طبقه بالا و پایین، دانشگاهی یا تاجرپیشه. از قابلیت یادگیری انسان و انعطاف پذیری او بسیار سخن رفته است، ولی حتی از آن حیاتی تر، وابستگی شدید او به نوع خاصی از یادگیری است که همان دستیابی به مفاهیم، ادراک و کاربرد نظام های خاص معنای نمادین است. سگ های آبی برای خود سد می سازند و پرندگان آشیانه، زنبورها جای خوراکشان را پیدا می کنند، بابونها گروه هایی اجتماعی را سازمان می دهند و موش ها بر اساس صورت هایی از یادگیری که بیشتر متکی بر آموزش های رمزبندی شده در ژن هایشان است، جفت گیری می کنند و در برابر محرک های خارجی با الگوهای مناسبی واکنش نشان می دهند؛ بدین سان،کلیدهای جسمانی در قفل های ارگانیک جا داده می شوند. ولی انسان ها سد و سرپناه می سازند، خوراکشان را می یابند، گروه های اجتماعی شان را سازمان می دهند و با راهنمایی دستورهایی جفت جنسی شان را پیدا می کنند که به طور ژنتیکی رمزبندی نشده اند، بلکه با نمودارها و طرح ها، دانش شکار، نظام های اخلاقی و داوری های زیبایی شناختی عمل می کنند؛ بدین سان، ساختارهای مفهومی استعدادهای بی شکل را قالب بندی می کنند.

 




The Interpretation of Cultures
کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب