با مغزمان چه باید بکنیم؟
- دسته بندی : کتاب فارسی > فلسفه و منطق
- کد محصول : 1.21230
-
وضعیت :
موجود
- شابک: 9786227668001
- مولف: کاترین مالابو
- مترجم: علی حسن زاده
- وزن(گرم): 105
- تعداد صفحه: 116
- ناشر: لگا
- قفسه نگهداری در کتابسرا: B-30-3 | بخش B ستون 30 ردیف 3
- توضیح: پالتویی شومیز علی حسن زاده
کتاب با مغزمان چه باید بکنیم؟
ایدهی تکمحوری، استبدادی، ضد تکثر و چندصدایی کهن پیرامون جایگاه و کارکرد مغز، ریشهی سلطانیسم تاریخی حکومت و ساختار قدرت و حکمرانی در جوامع قدیم و توتایتاریسم بعدتر در جوامع دو سدهی گذشته است؛ این چکیدهی منظریست که در ابتدا از کتاب «با مغزمان چه باید بکنیم؟» نوشتهی «کاترین مالابو» به دست میآید. مغز انسان، این رهبر مقتدر و مستبد که عنان همهچیز در ذهن و زبان و اندام ما را به دست دارد، با یافتههای پژوهشی جدید علوم اعصاب نو و انداختن نور به نقاط مختلف مسأله، به شکل درهمشکننده و دیوانهواری ایدههای کهنه دربارهی مغز که آن را در مقام ماشینی خودبسنده نشانده بود و جایگاه پروردگاری را لایق او میدانست ازبینرفت و ایدهی شبکهای بودن و پیوستار عظیم نورونی جای آن را گرفت. از این رو با برداشتن مغز از مقام امپراتوری، فرم مفصلبندی اجتماعی به کل تغییر کرد اما از درون آن رستگاری جمعی بیرون نیامد. مالبو در با مغزمان چه باید بکنیم؟ به غفلت همگانی پیرامون جزمیت همین تعریف تازه در خصوص مغز میپردازد و سعی میکند نشان دهد که رویهای رهاییبخش در منظر تازه به مغز وجود دارد که برآمده از دل ساختار و فرم کارکردی آن است.
پشت جلد کتاب آمده است:
بر اساس نگرش سنتی و مکانیکی، مغز اندامی مرکزی و مرکزیت بخش بود، ماشینی که همه اندام های دیگر را کنترل می کند. این نگرش مرکزیت بخش به مغز برای مدت ها نشان دهنده ایدئال حکمرانی بودن رهبری یگانه که همه اعضا را هدایت و کنترل می کند. با این همه، علوم اعصاب جدید این نگرش به مغز را در هم کوبیده اند و مغز را نه ماشینی خود آیین بلکه شبکه ای از به هم پیوستگی های نورونی می انگارند که هیچ مرکزیتی ندارد. این تغيير نگرش به مغز با تغییری بنیادین در شیوه های سازماندهی اجتماعی و سیاسی همراه بوده است. پلاستیسیته مغز پیامدهای سیاسی و اجتماعی ای دارد که از قضاهمخوان با روح سرمایه داری است و عالمان اعصاب به کل از آن غافلند. كاترين مالابو در کتاب حاضر سوية سياسي و اجتماعی مفهوم بلاستيسيته را بررسی می کندومی کوشد معنای رادیکال و رهایی بخش پلاستيسيته مغز را بپروراند. از همین روست که او سخن معروف مارکس درباره تاريخ را در مورد مغز به کار می برد: «انسان ها مغز خویش را می سازند، اما نمی دانند که چنین می کنند».
What should we do with our brain