کتاب آخر داستان 
کتاب «آخر داستان» رمانی نوشته ی «لیدیا دیویس» است که اولین بار در سال 1994 به چاپ رسید. جعبه های به اشتباه نامگذاری شده، مشکل با پرستاران موقت، یادداشت های گیج کننده—این ها از جمله مشکلاتی هستند که راوی بی نام و نشان کتاب «آخر داستان» با آن ها مواجه است؛ کسی که در تلاش است تا خاطرات خود از یک رابطه ی عاشقانه را به یک رمان تبدیل کند. او با شفقت، لطافت طبع و چیزی که صداقت به نظر می رسد، به دنبال فهمیدن این است که واقعا از خودش و گذشته اش چه می داند. مخاطبین اما پس از مدتی، به همراه او، به این موضوع فکر می کنند که با توجه به ماهیت گذرا و تغییرپذیر خاطرات و ادراک انسان، هر روایت بیرون کشیده شده از دل گذشته ممکن است فقط وهم و خیال باشد.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

رویم را برگرداندم، از حالت شگفت زده و شاید نگرانش حس کردم مرا با گدای ولگردی اشتباه گرفته، یکهو فکر کردم شاید همانی باشم که مرد خیال کرده. شده بود که خود را بی نام و بی چهره بیابم و در دل تاریکی یا زیر باران، وقتی کسی جایم را نمی دانست، در خیابان های شهر راه بروم و حالا ناگهان این احساس را مرد پشت پیشخان تایید کرده بود. به من که نگاه می کرد، بال در اوردم...

الیدیا دیویس نویسنده، مترجم و شاعر امریکایی متولد ۱۵ ژوئیهی ۱۹۴۷ است. دیویس بیشتر در حوزهی داستان کوتاه و ترجمه شهرت دارد. ترجمهی او از مادام بواری اثر فلوبر و طرف خانهی سوان اثر مارسل پروست بسیار مورد توجه منتقدان قرار گرفت. مجموعه داستان نمی توانم و نمی خواهم جایزهی آکادمی هنر و ادب آمریکا و جایزه ی بین المللی من بوکر را نصیب لیدیا دیویس کرد. این مجموعه پیش از این در نشر افق منتشر شده است.




The End of the Story
از همین مترجم: اسدالله امرایی

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب