تاملات هگلی: درس‌هایی درباره پدیدارشناسی ذهن هگل



چکيده :
اين مجموعه متشکل از 20درس درباره "پديدارشناسي ذهن هگل "است .نگارنده خاطر نشان مي‌کند" :از ديدگاه هگل جهان بدان گونه نيست که بر ما ظاهر شود، بلکه جهان واقعي جهاني است که از طريق انديشه فلسفي درک و فهميده شده باشد و به مرحله دانش مطلق رسيده باشد .از اين رو دانش مطلق چيزي نيست جز دانش حقيقي و دانش حقيقي، حقيقت دانش است در کليت آن .به همين دليل، از نظر هگل، حقيقت، يک داده عقلي يا حسي نيست بلکه نتيجه و حاصل فرايند پديدار شناسي عقل در تاريخ است، يعني نتيجه فرايند حقيقي شدن هستي جهان .آن جا که هستي جهان، حقيقي مي‌شود، جهان به منزله ذهن يا روح در مي‌آيد .حقيقت جهان بايد به صورت حقيقتي براي ذهن درآيد و براي اين منظور بايد از منزلگاه و جلوه‌گاه‌هاي منطقي تاريخي ذهن عبور کند ... .پديدارشناسي همچون رمان آموزشي است که تکوين و تحول ذهن بشري را توصيف مي‌کند، يعني بازگو کننده نگاه ذهن بشر است به فرايند يادگيري خود .هگل مي‌نويسد" :هدف فلسفه فهم آن چيزي است که وجود دارد ."بنابراين هدف پديدارشناسي فهم فلسفه مدرن از جوهر خودش است .به عبارت ديگر پديدارشناسي ذهن گفتمان مدرنيته درباره مدرنيته است .اين گفتمان درباره مدرنيته چيزي نيست جز فهم سوژه از حقيقت وجود خود در فرايند آگاهي يافتن تاريخي و منطقي از خود .بنابراين از نظر هگل تنها راه براي بيان حقيقت ذهن، توصيف آن در کليت آن است و به همين دليل هگل از موضع نظام فلسفي به حقيقت ذهن نگاه مي‌کند ...آنچه تبديل به دانش شده، چيزي نيست جز آگاهي ذهن از وجود تاريخي خودش پس از عبور ديالکتيکي از منزلگاه‌هاي پديدار شناختي خود .به عبارت ديگر، پديده‌ها يا نمودهايي که در تاريخ بشري ظاهر مي‌شوند، صورت‌ها، اشکال و جلوه‌هاي گوناگون و متضادي از ذهن بشر هستند، به همين دليل پديدارشناسي به معناي تحقيق درباره پديده‌هاي ذهني است که در تاريخ آگاهي بشري از آزادي تجلي مي‌يابند .در واقع پديدار شناسي هگل شرح تحول و تکامل آگاهي بشر، به منزله فرايند تحقق آزادي در تاريخ است ."
110 صفحه - رقعي (شوميز)

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب