اتحادیه ابلهان

پشت جلد کتاب آمده است:

 

داستان انتشار اتحاديه ي ابلهان نوشته ی جان کندي تول داستان غریبی است. جان کندی کتاب را در سی سالگی نوشت و بعد از این که هیچ ناشری زیر بار چاپ آن نرفت به زندگی خود پایان داد. مادرش یازده سال تلاش کرد تا بالاخره دانشگاه لوئیزیانا راضی به انتشار کتاب شد. کتاب به محض انتشار غوغا به پا کرد و همان سال ۱۹۸۱ - جایزه ی پولیتزر را ربود و پس از آن تبدیل به یک کالت شد. شاید بتوان محبوبیت کتاب را با ناطور دشت سلینجر مقایسه کرد. ایگنیشس جی رایلی قهرمان کتاب یک دن کیشوت امروزی است که وادار می شود از خلوت خود بیرون بیاید و با جامعه ای که از آن متنفر است روبه رو شود و به شیوه ی دیوانه وار خود با آن بستیزد. بسیاری از منتقدان، اتحاديه ي ابلهان را بزرگترین رمان کمدی قرن می دانند.

تو اصلا تو خیابون سن ژوزف چی کار داشتی؟ اونجا که فقط انباره و اسکله. اصلا آدم از اونجا رد نمی شه. اونجا اصلا جزء مسيرای ما نیست

راستش این رو نمیدونستم. از سر ناتوانی اونجا توقف کردم تا خستگی درکنم. گاهگداری هم رهگذری عبور می کرد که متأسفانه میلی به هات داگ نداشت

پس اونجا بودی. واسه همینه که هیچی نمی فروشی. شک ندارم که داشتی با اون گربهی لعنتی بازی می کردی.» 

حالا که اشاره کردید یاد یک و یا شاید دو حیوان اهلی افتادم که اون حوالی پرسه می زدن

پس داشتی با گربه هه بازی می کردی

«نه. من با گربه بازی نمی کردم. من فقط گربه رو برداشتم تا کمی نازونوازشش کنم. گربهی گل باقالی بسیار ملوسی بود. بهش یک هات داگ تعارف کردم ولی از خوردنش امتناع کرد. حیوانی بود باسلیقه و نجیب»

 

- از متن کتاب -

 




A Confederacy of Dunces

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب