کتاب آدم خواران و شهریاران 
در این مطالعه درخشان و عمیق، انسان شناس برجسته آمریکایی، ماروین هریس، نشان می دهد که چگونه انواع بی پایان رفتار فرهنگی - اغلب در نگاه اول بسیار گیج کننده - می تواند به عنوان سازگاری با شرایط خاص اکولوژیکی توضیح داده شود. هدف او این است که همانطور که داروین تکامل اشکال بیولوژیکی را حساب می کند، سیر تکاملی اشکال فرهنگی را نیز محاسبه کند: نشان دهد که چگونه فرهنگها در واکنش به تغییر حالتهای اکولوژیکی، اشکال مشخص خود را به کار می گیرند.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

چرا برخی از مردم شکار و جمع آوری گیاهان را به عنوان راهی برای امرار معاش کنار گذاشتند، در حالی که برخی دیگر آن را حفظ کردند و در میان آنهایی که کشاورزی را برگزیدند، چرا برخی به زندگی روستایی قانع بودند، در حالی که بقیه به طور پیوسته به سمت زندگی شهری حرکت کردند؟ و در میان آنها که خود را در قالب شهرها سازماندهی کردند، چرا برخی به امپراتوری رسیدند و برخی نه؟ چرا برخی گاوها را مقدس می شمردند و سایرین قلب انسان ها را به خدایان آدم خوار پیشکش می کردند؟ آیا تاریخ بشر نه توسط یک احمق، بلکه میلیاردها احمق روایت شده است؟ نمایشی از اقبال و اشتیاق و نه چیزی بیشتر؟ من این طور فکر نمی کنم. من گمان می کنم یک فرآیند قابل فهم وجود دارد که بر نگه داری از اشکال فرهنگی مشترک نظارت می کند، تغییرات را بنیان می نهد و تحولات را در مسیرهای همگرا یا واگرا تعیین می کند.

من به این نکته آگاهم که احتمالا نظریه های من در مورد جبرگرایی تاریخی، واکنش های نامطلوبی را بر می انگیزد. برخی از خواننده ها از ارجاعاتی که گاه به گاه به آنها اشاره می کنم، از جمله آدم خواری، ادیان عشق و رحمت، گیاه خواری، کودک کشی و هزینه فایده تولید، خواهند رنجید. در نتیجه ممکن است متهم به این شوم که به دنبال گرفتار کردن روح بشری در یک سیستم بسته روابط مکانیکی هستم. اما قصد من دقیقا خلاف آن است. اینکه یک شکل کورکورانه از جبرگرایی بر گذشته سایه افکنده، به این معنا نیست که باید آینده را نیز در دستان خویش بگیرد.

 



کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب