پشت جلد کتاب آمده است:

درست در زمانی که تدمک کای میرفت تیری به مغزش شلیک کنید، مردی ناشناس با سماجت خاصی زنگ خانه اش را به صدا در می آورد و سرنوشتش را تغییر می دهد. سپس تد به روی میز کارش یادداشتی را با خط خودش می بیند به این مضمون: در را باز کن. این آخرین شانست است. ولی او بیاد نمی آورد که این کلمات را نوشته باشد.

 




Kill the Next One
کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب