پشت جلد کتاب آمده است:

در من همیشه دو زن حداقل وجود داشته؛ یک زن مستأصل و سرگردان، زنی که احساس می کرد در حال غرق شدن است و آن دیگری، زنی که پابرهنه به وسط میدان می برد، مثل کسی که به یک باره در صحنه ی تئاتر ظاهر شود، زنی که احساسات واقعی اش را پنهان می کند؛ چون ضعیف، درمانده و مأیوس است و به دنیا فقط لبخند، اشتیاق، کنجکاوی، شور و شوق و علاقه مندی نشان میدهد... در حالی که دنیا با حیرت تماشگر آنائی شاد، بذله گو، باهوش و مرموز بود، آن زن دیگر در وجودش - زنی خجالتی، توانا، عمل گرا، نامطمئن از خود، تیزبین، بی علاقه، کودک مآب - برای به رسمیت شناخته شدن توسط دیگران، در صفحات کتاب خاطراتش فریاد می کشید. خاطرات او محملی است برای گردآوری و یکپارچه کردن تکه های وجودش، برای دفاع در مقابل آنچه زندگی معمولی طلب می کرد... خاطره نویسی به من آموخت که در بحران، لحظات حساسی وجود دارد که انسانها حقیقت واقعی خود را آشکار می سازند. آموختم به نقطه ی اوج موقعیتها توجه کنم چون رازگشایی در نقطه ی اوج اتفاق می افتد.) 
معتقدم ادبیات، به شکلی که اکنون آن را می شناسیم، خواهد مرد، در حال مردن است. » این جمله را نین سال ها قبل در قسمتی از خاطراتش نوشته است. اما با خلق خاطراتش، شاید نوعی جدید از ادبیات را به ما معرفی کرده است. 
آناتیس نین نوشت: «ما به کره ماه می رویم، اما راه درازی را طی نکرده ایم. انسان باید 
عمیق تر از اینها به درون خود رخنه کند.» ا 
ا س گانتر استالمن، ویراستار خاطرات آنائیس نین کتاب خاطرات نین، فقط خاطرات به معنای متداول و رایج آن نیست. نین در اینجا به آن سوی توصیف ظاهری و سطحی مسائل گریز می زند. او بی پرده، صادقانه، دقیق و موشکافانه به اعماق روح و روان و اندیشه ی بی کران انسان رخنه می کند تا درون بغرنج، پیچیده، هزارتو ناشناخته و پنهان انسان را بکاود. هیچ موضوعی از چشم نین پنهان نمی ماند و با ظرافتی زنانه اما نگاهی ژرف به دنبال «ناگفته ها» می گردد تا از دل آن به حقیقت محض برسد، به حقیقت كل، به حقیقت زندگی، به حقیقت انسان و هستی. در خاطرات نین، هیچ موضوعی مهم تر از رسیدن به حقیقت زندگی و انسان نیست و حقیقت خودش، آن آنائیس نین واقعی 

 




The diary of Anais Nin

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب