پشت جلد کتاب آمده است:

آن که خورشید نگاهت را پدید آورد،

دیدنت لبخند بر لب های او هرگز نشاند آیا؟

آن که خشم جاودانت را پدید آورد.

خود هم او خون در رگان برهای کوچک دواند آیا؟

ببر همچون شعله ای پرنور

می درخشی باز هم در عمق جنگل های تار شب.

خود کدامین دست با چشمان جاویدت پدید آورد؟

با چنین تصویر وحشت زا

همچو برقی در میان چشم های بی قرار شب

- از متن کتاب -

 

از مجموعه ی "شعر جهان":

- مرثیه ای برای پدرم، مارک استرند

- اوهام یک مهاجر، کارلوس دروموند

- این عکس من است، مارگارت اتوود

 




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب