پشت جلد کتاب آمده است:

چنان که گفتی افکارش را دنبال کنان گفت: «بله، ما همه، و خاصه شما زنها، باید کشاکش زشت و بی معنای زندگی را تنها طی کنیم تا به اصل پاکیزهی آن برسیم. کسی تجربه های دیگری را باور نمی کند و نمی پذیرد. خیلی مانده بود که تو از دریای دیوانگی ها و بازی های کودکانه ی زندگی، که من درگیری ات با آنها را تحسین می کردم بیرون آیی. این است که آسوده ات گذاشتم تا همه چیز را خود بیازمایی و بحران شور شبابت بگذرد و احساس می کردم که حق ندارم در تنگنایت بفشارم، گرچه برای من موسم این جوانی ها مدت ها بود سپری شده بود.) 
- از متن کتاب ۔ 
ترجمه های دیگر سروش حبیبی در نشر چشمه : 
1. آبله، فيودور داستایوسکی ۲. گل های معرفت، اریک امانوئل اشمیت 
٣. میدان ایتالیا، آنتونیو تابوکی ۴. نارتسیس و گلد موند، هرمان هسه؛ 
د. شبهای هند. آنتونیو تابوکی ۶. ما مردم... «داستان آمریکا»، لئو هبوبرمن: . ژان دو قلورت و دختر چشمه، مارسل پانیول۔ 

 




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب