پشت جلد کتاب آمده است:

سالهای سال جلوی آینه رفته بود بی آنکه خود را ببیند، آینه ها صورت او را منعکس نمی کردند؛ اما آن روز صبح، ناگهان، خود را در چهره دختر جوانی دیده بود که شهر خود را بریک عصر زده بود. با حرکتی دزدگی و سریع، موهایش را پشت سر برده بود تا ببیند موهای بسیار کوتاه للادل به او هم می آید یا نه.

در گوشه این آینه میدل وی هم می خواست چهره ای را ببیند که در این سالهای اخیر آن چنان به آن بی توجه مانده بود که از یاد برده بودش. در آینه نقابی خشک و منجمد دید که در آن رنگها، بخصوص رنگ چشمها و موها، پریده بودند و اعضای چهره درون بیضی صورتش پاک شده بودند، آن بیضی مثل هزاران بیضی یکسانی بود که بچه ها سر آدمکهای نقاشی خود را به شکل آن می کشند و روی آن هرچهره ای از جمله چهرة للادل، می تواند قرار گیرد: من همهام و شاید مادرم.

از پل کنستان، نویسنده فرانسوی، تاکنون ده رمان منتشر شده است، از آن جمله اند: اورگانو (۱۹۸۰)، بالتا (۱۹۸۳)، روح سفید (۱۹۸۹)، اعتماد به نفس (۱۹۹۸)، شکر و راز (۲۰۰۳)، جانور غمگین (۲۰۰۷).

کنستان که اکنون در فرانسه زندگی می کند، سال هایی از زندگی خود را در کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی سپری کرده و بیشتر رمان هایش نیز در امریکا یا آفريقا اتفاق می افتد.

خلوت (برنده جایزه ادبی گنکور فرانسه در سال ۱۹۹۸)، همچون دیگر آثار کنستان، در زمانی فشرده و فضایی بسته، با طنزی گزنده، راوی تنهایی و غربت انسان ها و جست وجوی مذبوحانه سرپناه است.

 




Confidence pour confidence

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب