پشت جلد کتاب آمده است:

باور کردنی نبود. یک شیر بزرگ با یال و کوپال، غرش کنان به پدر 
نزدیک می شد. از ترس نفسم در سینه حبس شد. 
پدر هرگز با شیر نجنگیده بود. 
او با نیزه ای که نمی دانم از کجا آورد به سوی 
سلطان جنگل آسمان حمله کرد. 
شیر بزرگ از فریاد و حملهی پدر ترسید و تبدیل شد به یک گربه ی کوچک که آن بالا در آسمان 
میو میو می کرد. به نظرم آمد که پدر خیلی شجاع است. 

 




Where the eagle's nast is
کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب