پشت جلد کتاب آمده است:

رمان مزدور هاوارد فاست حکایت همه ی دورانها خاصه زمانه ی ماست حکایت مزدورانی که به طمع نان، پای را از دایره ی اخلاق بیرون می گذارند و ستمگری می کنند، اما خودشان قربانی اند. قربانی فقری که بیشتر فرهنگی است و در نهایت، قربانی خشونت و بدخویی دیگرانی که جواب بدی را فقط با بدی میدهند.

مزدور اولین بار در سال ۱۳۶۳ از سوی انتشاراتی های نیلوفر و الفبا منتشر شد، ولی پس از آن دیگر انتشار نیافت. با این همه، هر رمان کلاسیک بزرگی پا دارد و اگر سال های مدید هم خاموش در کنجی بنشیند، بار دیگر برمی خیزد و راه می افتد تا خود را به مخاطبانش برساند. این اتفاق بعد از ۳۶ سال برای مزدور هم رخ داد و این رمان برجسته با ویرایش تازهی مترجم که حالا از پیشکسوتان عرصه ی ترجمه در ایران است. از سوی نشر خزه به خانه ها و کتابخانه ها راه یافت

در اینجا، در این بهار زیبا و دیرپا، ترسناک ترین درام در حال اجرا بود؛ مردی را داشتند محاکمه می کردند که موضوع مرگ و حیاتش در میان بود و نه هر مردی، بلکه یکی از کسانی که در آن سال های عجیب، کینه و نفرت همگان را برمی انگیخت: یعنی یک مزدور. شاید سرنوشت غم انگیز ما چنین بود که جنگ این همه از ما دور باشد، چون با تمام درنده خویی و پوچی جنگ، درگیری هر کسی در آن، نه تنها بدترین صفاتش را آشکار می سازد، بلکه بهترین خصوصیاتش را نیز می پروراند و همین جاست که همراه با بی رحمی ترحم و شفقت نیز به وجود می آید. در اینجا دشمن مردی تنها بود که اصلا مرد نبود، بلکه پسربچه ی بدبخت و یتیمی بود که هزاران مایل از خانه و کاشانه ی خود دور افتاده بود.

- از متن کتاب

 




The Hessian

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب