کتاب زیبا 
منتقدان، آثار لودمیا اولیتسکایا را نمایشی از ظریف ترین و پنهانی ترین احساس های طبیعی انسان می دانند و توجه عمیق او را به جزییات زندگی انسان می ستایند.
این کتاب از زبان روسی به فارسی ترجمه شده است.

 

 

پشت جلد کتاب آمده است:

سریوژا چندان روبراه نبود. در خانه ساکت و آرام بود، ولی همین که پا از خانه بیرون می گذاشت، بداخلاق و عصبی می شد. با کوچک ترین ناملایمتی به خانه برمی گشت و تانیا هم با حفظ فاصله دنبالش راه می افتاد. همیشه نگرانش بود. مردم حیرت زده به آنها نگاه می کردند و مثل مادر سریوژا در تعجب بودند که این دختر زیبا چه چیز در این جوان لنگ بی ریخت پیدا کرده است. سریوژا از این نگاه ها به خشم می آمد. زیبایی زنش مانعی برای دوست داشتنش شده بود و سریوژا از این زیبایی متنفر بود و فقط موقعی که تانیا گریه میکرد از او خوشش می آمد: پلک هایش زود ورم می کرد و پرههای دماغش قرمز می شد و گوشه های لبش پایین می افتادند ولی در حال گریه کردن هم او باز شبیه سیمون سنيوره، بازیگر مشهور، می شد. منتقدان آثار لودميلا اولیتسکایا را نمایشی از ظریف ترین و پنهانی ترین احساس های طبیعی انسان می دانند و توجه عمیق او را به جزئیات زندگی انسان می ستایند. این کتاب از زبان روسی به فارسی ترجمه شده است.




Ziba

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب