پشت جلد کتاب آمده است:

من از نوشتن به هیچ رو لذت نمی برم. اگر می توانستم به اندیشه ای پشت کنم و آن را در خامشایی رها کنم، اگر می توانستم در به رویش ببندم، هرگز دست به قلم نمی بردم.
اما هر از گاه، دیوار رو به رویم در انفجاری عظیم از هم می پاشد و فورانی از شیشه و خرده آجر و تراشه های معلق در فضا پدید می آید و آنگاه کسی از روی سنگریزه ها خرامان خرامان سر می رسد، گلویم را می فشارد و به نرمی می گوید: «رهایت نخواهم کرد مگر مرا در قالب كلمات بر کاغذ روان کنی.» و نیز چنین بود رویاروییم با اوهام.

- از متن کتاب

 




Illusions: The Adventures of a Reluctant Messiah

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب