پشت جلد کتاب آمده است:

زنانی که به در و دیوار می خورند در هر جامعه ای هستند. همه جای دنیا زنانی را می توان یافت که کبودی ها و زخم هایی آشکار روی تنشان وجراحت هایی پنهان بر روحشان دارند. زخم هایی که حتی خودشان نیز دلیلش را پنهان می کنند و اگر کسی بپرسد، پاسخ می شنود که به در و دیوار خورده اند. راوی این رمان یکی از همین زنان است که با فراتر رفتن از کلیشه ها، احساسات واقعی اش را بیان می کند و برای خود شخصیتی یگانه و منحصربه فرد می سازد.

یک زن حتی بدون دست هم می تواند به امور خانه و بچه ها رسیدگی کند. یک زن خیلی کارها می تواند بکند. ولی این را تازه فهمیده ام. همه کارها را با دست چپم انجام دادم. عوضی بازوی راستم را از جا درآورده بود.

 




The woman who walked into doors

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب