کتاب سفر به دوزخ 
"سفر به دوزخ" مجموعه ی بیست داستان به قلم "دینو بوتزاتی" است که در آن همزمان در ردای نویسنده، فیلسوف و نقاش ظاهر می شود. او نقاش ویژگی های اخلاقی، جسمی و روحی قهرمانان خود و همچنین فیلسوفی عمیق و تلخ نگر است که قلم او چیزی جز تلخی حقیقت را به کام خواننده نمی چشاند. در نوشتار "دینو بوتزاتی"، موضوعات مهم زندگی بشر، به ویژه مسائل اجتماعی و بیش از همه موضوع مرگ و زندگی، در قالب تخیل و طنز در می آید، و واقعیت و خیال گاهی آنقدر به هم نزدیک هستند که تشخیص این دو از یکدیگر تقریبا غیرممکن است. "دینو بوتزاتی"، نویسنده ی مشهور ایتالیایی (1902-1972)، که اکنون مجموعه ی بیست داستان با عنوان "سفر به دوزخ" از وی در اختیار خوانندگان قرار گرفته است، پیش از این با دو اثر "بیابان تاتارها" و "تصویر بزرگ"، در بین خوانندگان فارسی زبان شناخته شده است.
راز شهرت او در دو چیز نهفته است: اول، ایده های منحصر به فرد او، که در سیل افکار ذهنی اش با طنز خاص ایتالیایی او بیان می شود و دوم، اختصار حیرت انگیز داستان های او که گاهی اوقات باعث می شود انسان تعجب کند که چگونه یک موضوعی این چنین ضروری، می تواند در صد و پنجاه سطر گنجانده شود.
قهرمانان "دینو بوتزاتی" همه یک زخم پنهان و درونی و همچنین بوی ناخوشایند دغدغه ها، گناه، حرص و طمع، خشم و بی رحمی را حمل می کنند؛ ویژگی هایی که همه ی ما با آن آشنا هستیم، بدون اینکه بخواهیم به وجود آنها در درون خود اعتراف کنیم.

 

 

پشت جلد کتاب آمده است:

آن چه شهرت بوترانی را جهانگیر می کند، ابتدا اندیشه های خاص اوست که در سیلابی از تفکرات ذهنی همراه با طنزی خاص، طنز مخصوص ایتالیایی ها، به شکل نوشته درمی آید و دوم ایجاز و اختصار اعجاب انگیز داستان هایش است که گاه آدم باورش نمی شود چگونه می توان موضوعی به این با اهمیتی را در یکصدوپنجاه سطر گنجاند. بوتزاتی به هنگام نوشتن، هم نویسنده است، هم فیلسوف وهم نقاش؛ نقاش خصوصیات اخلاقی، جسمی و روحی قهرمانانش و در عین حال فیلسوفی ژرف نگرو تلخ اندیش که برنوك قلمش جز «حقیقت، حقیقت تلخ چیز دیگری جاری نمی شود. او استاد طنز است، اما طنزی به سبك كافكا. داستان های این مجموعه، اگرچه در قالب ظاهری گاه تخیلی و دور از ذهن است، ولی محتوای آن حقیقت های تلخ زندگی روزمره همه ماست که وقتی از زیر قلم اعجازگر هنرمندی مثل بوتڑاتی بیرون می آید، چشم اندازی شگفت انگیز پیدا می کند.- از مقدمه مترجم -

 

دن مدتی در کوهستانی اسرارآمیز اسیر بود و شکنجه می شد، اما بخت با او یار بود و توانست از آنجا بگریزد. اگرچه آزادی برای او بهای سنگینی داشت: از دست دادن حافظه. او خاطرات بسیار کمی از حوادث و تجربه هولناک کوهستان به یاد دارد، اما یک چیز را به خوبی می داند و آن این است که فرارش به معنای تنها گذاشتن برادرش در آن مكان هولناک بوده است.

چطور ممکن است این همه خاطره در حافظه وجود داشته باشد؟ ذهن آنها را کجا جا میدهد؟ این مجموعه عشق و غصه، ترس و لذت را در کدام کنج و کدام شکاف حافظه مان نگه می داریم؟ در کدام گوشه ذهنمان خاطر کسی را نگه می داریم که مدت ها پیش ملاقاتش کرده ایم؟ خاطرات ناامیدی و دروغ ها را کجا پنهان می کنیم؟




Travel to Hell
These Nameless Things

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب